آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرزندان شهدا» ثبت شده است

گاهی هم اتفاق میفته بعضی چیزها برای انسان محال هست.. مثلا خلوت با شهدای گمنام..!

17 ساله بودم همیشه به این فکر می کردم که کاش روزی کنار تابوت یک شهید بنشینم و از نزدیک با او سخن بگویم.. بی واسطه ، بدون فاصله .. بدون شلوغی ها و فارغ از هیاهو ...

بعد از یک مدت که این رؤیا را در دل داشتم از طرف بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد مشهد دعوت شدیم تا به استقبال چند شهید گمنام برویم ... وقتی به آنجا رسیدیم جمعیت زیادی به آنجا امده بودند تا از شهدای گمنام استقبال کنند...

حال و هوای وصف ناشدنی ای بود ... وقتی مداح می خواند: " وقتی رسیدی همه جا بوی خوش خدا پیچید... تو مگه کجا بودی؟"   به راحتی بوی خدا را می توانستم حس کنم .. و گمنامی شان مرا به یاد مادرشان حضرت فاطمه سلام الله علیها انداخته بود...

اما رویایم هنوز ناتمام بود چون من به خلوت با آنها فکر می کردم...

رویایم تحقق پیدا کرد و وقتی جمعیت رفتند تنها جمعی پنج-شش نفره بودیم که در کنار شهدا نشستیم و زیارت عاشورا خواندیم... 

و این خاطره هیچگاه از ذهنم پاک نخواهد شد ... 

همیشه برای خودم می نویسم و تکرار می کنم...

شهید باش

که حتی استخوان هایت بوی خدا دهد

شهید باش

که فقط حضور تو ، دلها را بلرزاند

شهید باش

که تربتت را برای تبرک بردارند

شهید باش

که مقتدایت سیدالشهدا(علیه السلام) باشد...

شهید باش...


پ.ن)

عکس هم مربوط به همان شب به یادماندنی ست...



دریافت
توضیحات: روایتگری حاج حسین یکتا در مورد شهدا و وظیفه ی ما در جنگ نرم


اصل سخنرانی حدود 1ساعت و پنج دقیقه هست .گزیده ای از این سخنرانی تقدیم حضور می گردد.

اصل سخنرانی حدود یک ساعت و پنج دقیقه است.


دریافت
کیفیت بیشتر: 24.4 مگابایت

دریافت
کیفیت کمتر: 12.2 مگابایت
توضیحات: کلیپ صوتی سردار شهید سیدمحمود سبیلیان


 امام خامنه ای: امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست.

زندگی نامه سردار شهید سید محمود سبیلیان

فرمانده واحد مهندسی رزمی لشگر ۵نصر (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)

«سیدمحمود»، در تاریخ ۲۱آذر ۱۳۳۸در شهرستان «کاشمر » به دنیا آمد. خانواده «سبیلیان» ، فقر و شرافت را با هم در آمیختند و کودکشان را با مهر تربیت کردند.

سید محمود، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در دبستان رودکی و دوره ی متوسطه را در هنرستان صنعتی دکتر لقمان کاشمر در رشته برق به پایان رساند.

نبوغ اجتماعی «سید محمود» به همراه توان بالای جسمی اش، از همان ابتدا، وی را به عنوان محور فعالیتهای مدرسه و گروه دوستان قرار داد. در هنرستان با توجه به فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی بر ضد رژیم شاه، همواره نقش هدایت کننده را ایفا می نمود.

او یکی از گردانندگان اصلی مبارزات هسته های سیاسی علیه رژیم شاه در سطح شهر بود.

رشد و بالندگی محمود، با تبعید آیت الله مشکینی به کاشمر همزمان گردید و این تقارن، موجب ارتباط عمیق وی با کانون های سیاسی آن زمان شهرستان شد، به طوری که با وجود سن کم، بارها ماموریت های خطیر انتقال نوار و اطلاعیه از تهران به کاشمر، به او محول گردید. او در این رابطه چنان با تدبیر فعالیت می کرد که علی رغم گستردگی دامنه ی عملیات، مامورین رژیم نمی توانستند هیچ سر نخی از او بدست آورند. ضمن این که کلیه فعالیتها منطبق با خط امام و با حمایت و نظارت روحانیت متعهد به انجام می رسید.

این فعالیت ها، از سیدمحمود چهره ای شناخته شده و تشکیلاتی تربیت کرد، به طوری که در بدو پیروزی انقلاب اسلامی با آمادگی کاملی مواجهه با تغییر و تحول داشت، نقشی تعیین کننده در برپایی نهادهای انقلابی کمیته انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و … ایفا کرد.

بسم رب الشهداء والصدیقین



دریافت

امام خامنه ای : امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدا کمتر از شهادت نیست.


رسیدن به مقام شهادت شاید دور از ذهن باشد اما کار برای شهدا هر لحظه ممکن است. مجموعه صوتهای یاران خراسانی به منظور زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شهدای خراسان تقدیم می گردد. اولین کلیپ صوتی اختصاص به شهید بزرگوار عبدالحسین برونسی دارد.


وصیتنامه سردار شهید عبدالحسین برونسی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

درود همه شهدا و درود همه خانواده شهدا و درو همه انسانهای محرور در سرتاسر عالم به رهبر انقلاب این امام عزیزمان این فرزند فاطمه سلام‌الله علیها و این امام نائب بر حق امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف و این یادگار رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و این یادگار همه انبیا واین عزیزی که همه ما را از بدبختی و بی‌چارگی نجات داد و به راه راست هدایت کرد و درود همه انسان‌ها و درود همه ملائکه‌های مقرب خدا بر این چنین رهبری و این چنین معلمی و نائب برحق امام زمان یعنی حضرت امام خمینی.
وصیتی است که به خانواده عزیزم و به رهروان راه حق و حقیقت و آنچه که می‌گویم از صمیم قلب و با چشم باز این راه را پیموده‌ام و ثابت قدم مانده‌ام و امیدوارم که این قدم‌هایی که در راه خدا برداشته‌ام خدا آنها را قبول درگاه خودش قرار بدهد و ما را از آتش جهنم نجات بدهد.

فرزندانم خوب به قرآن گوش کنید و خودتان را به قرآن متصل کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان باشید ولی فرزندان من، باید به اینهایی که می‌گویم شما خوب عمل کنید این تکلیفی است برعهده شما.

نگویید آنان را که کشته می‌شوند در راه خدا مردگانند بلکه زنده‌اند ایشان، ولی شما در نمی‌یابید…

کاری از گروه فریم افسران
به مناسبت ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) و روز پدر ،تقدیم به شهدا  و فرزندان معززشان

جهت نمایش بر روی تصویر کلیک کنید.

ای پیش پرواز کبوتر های زخمی

بابای مفقودالاثر، بابای زخمی

دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر

پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟

گیرم پدر یک آدم فرضیست ، باشد

تا کی فشار خون مادر بیست باشد؟

تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی

یک قاب چوبی روی دست میخ بودی

توی کتابم هر چه بابا آب می داد

مادر نشانم عکس توی قاب می داد

اینجا کنار قاب عکست جان سپردم

از بس که از این هفته ها سرکوفت خوردم

من بیست سالم شد هنوزم توی قابی ؟!

خوب یک تکانی لااقل مرد حسابی!

یک بار هم از گیرودار قاب رد شو

از سیم های خاردار قاب رد شو

برگرد تنها یک بغل بابای من باش

ها ! یک بغل برگرد تنها جای من باش

شاید تو هم شرمنده ی یک مشت خاکی؟!

جا مانده ای در ماجرای بی پلاکی

عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است

یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است

ای دست هایت آرزوی دست هایم

ناز و ادایم مانده روی دستهایم

تنها تلاشش انتظار است و سکوت است

پروانه ای که توی تار عنکبوت است

امشب عروسی می کنم جای تو خالی

پای قباله جای امضای تو خالی

ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش

یک بار هم بابای معلوم الاثر باش
شاعر : عظیم زارع

برگرفته شده از صدای نور