آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قمه زدن» ثبت شده است

در قسمت قبل در ارتباط با چرایی سخن گفتن سر امام حسین علیه السلام صحبت کردیم . ادله ای بر اینکه چگونه یک سر بریده می تواند به سخن بیاید را بیان کردیم. در این قسمت به معجزات سر امام حسین علیه السلام در قصر ابن زیاد می پردازیم.
  

ابن حجر در کتاب الصواعق المحرقه می نویسد: هنگامی که سر امام حسین علیه السلام را به خانه ابن زیاد آوردند، از دیوارهای آن خون جاری گشت. و این اولین معجزه سر مبارک امام بود در قصر ابن زیاد بود.

اما معجزه دوم : وقتی آن لعین  سر امام را با دستان خود گرفت، همچنان به آن نگریست که ناگهان دستانش به لرزه افتاد . آن را روی ران خود گذاشت . یک قطره از خون گلوی امام بر روی لباس او چکید . از لباس نفوذ کرد و به بدنش رسید و در ران آن ملعون زخم بسیار عمیقی و وخیمی پدید آورد که هر چند مداوا کرد باز هم درمان نشد و روز به روز متعفن تر می شد . ابن زیاد برای از بین بردن بوی بد زخم خود تا دم مرگ و همیشه مشک به همراه داشت. آنگاه ابن زیاد سر امام را در مقابل خود گذاشت و با چوب خیزران به دندان های پیشین امام می زد تا اینکه زید ابن ارقم به او گفت:

« چوبهایت را از این لبها بردار، قسم به خداوندی که خدایی جز او نیست! من لبهای رسول الله را بر این لبها دیدم که بسیار می بوسید » آنگاه زید ابن ارقم ناله کنان گریست.

صاحب کتاب المعالی به نقل از ابن شهر آشوب می نویسد: « ابن زیاد دستور داد تا سر امام حسین علیه السلام را در روی چوبی قرار دهند و در محلی به نام صیارفه آن را بر چوبی آویختند. در اسلام سر امام حسین علیه السلام اولین سری بود که بر روی چوبی اویخته شد. سر امام حسین علیه السلام صدایش را در گلو صاف کرد و بعد سوره مبارکه کهف را تا آیه « انهم فتیةٌ آمنوا بربّهم و زدناهم هُدی» تلاوت نمود. یعنی انان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و برهدایتشان افزودیم. سوره کهف-آیه 13

برگرفته شده از صدای نور