آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

رأس الحسین علیه السلام-قسمت پنجم

سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۱ ق.ظ

در قسمت قبل در ارتباط با پیام حضرت زینب سلام الله علیها از کوبیدن سر خود به محمل و جاری شدن خون از آن صحبت کردیم و گفتیم چرا حضرت زینب سلام الله علیها که اسطوره صبر است ، اینگونه رفتار می کند. در این قسمت به یکی از عنایات سر مطهر امام حسین علیه السلام به کاروان اسرا می پردازیم. این قسمت بسیار تکان دهنده است.

نویسنده کتاب المعالی السبطین به نقل از کتاب مصباح الحرمین داستانی را نقل می کند که خلاصه آن چنین است: در یکی از شبها که کاروان اسیران به سوی شام در حال حرکت بود، سکینه بهانه پدر را گرفت و شروع به گریه نمود. هر چند ساربان او را سرزنش کرد ، ساکت نشد. آن ملعون به سکینه گفت: « ای دختر خارجی ، ساکت باش.» سکینه گفت: «ای دریغ بر تو ای پدر ! تو را از روی ظلم و جور کشتند و خارجی خواندند.» آن ملعون از این سخن به شدت عصبانی شد و دست سکینه را گرفت و او را بر روی زمین انداخت و سکینه از هوش رفت . وقتی به هوش آمد که کاروان رفته بود. او در تاریکی شب پابرهنه راه می رفت ، گاهی از خداوند مدد می خواست و گاهی پدر و گاهی عمه اش را به کمک می طلبید. او پدرش را صدا می زد و می گفت: « ای پدر ، رفتی و مرا تنها و بی کس رها نمودی. من در این بیابان و در این تاریکی شب، به چه کسی پناه ببرم؟» مدتی دوید و بعد هم بیهوش بر روی زمین افتاد . در این هنگام بود که آن نیزه که سر مطهر امام حسین علیه السلام بر روی آن بود ، از دست نیزه دار جدا و زمین از هم شکافته شد. و آن نیزه تا نصفه در زمین فرو رفت و همچون میخی که محکم به دیوار کوبیده شده باشد ، محکم گشت. نیزه دار هر چند تلاش کرد، نتوانست آن را از زمین بکند. عده زیادی جمع شدند اما نتوانستند آن را از زمین بکنند. ماجرا را به امام سجاد علیه السلام گفتند. ایشان فرمودند : « به عمه ام زینب سلام الله علیها بگویید اطفال را بنگرد ، شاید یکی از آنان گم شده باشد.»

زینب سلام الله علیها از اطفال بازدید نمود و هر کدام را به نام صدا زد. اما وقتی سکینه را صدا کرد ، جوابی نشنید. خود را از ناقه به زمین انداخت و صدا کرد :« آه از غریبی ، آه از گم گشتگی، ای مردان ، ای حسین ، ای سکینه تو را در کجا زمین انداخته اند و در کدام وادی سرگردان رها کرده اند ؟»

زینب که خارهای بیابان پاهایش را مجروح می ساخت ، سراسیمه در بیابان می دوید. ناگهان در دوردست سیاهی دید و به سمت آن حرکت کرد. چون نزدیک شد ، زنی را دید که نشسته و سکینه را در بغل گرفته و گریه می کند. زینب سلام الله علیها پرسید : « ای زن! که هستی که این گونه یتیم نوازی می کنی؟ »

آن زن جواب داد : « ای زینب ، بدان که من مادرت فاطمه زهرا هستم . آیا گمان کردی که من از یتیمان فرزندم بی خبرم؟ »

منبع: راس الحسین علیه السلام- حسین عبدالامیر النصراوی-ترجمه سیدعلی مرتضوی

  • رضوی

نظرات (۱۵)

یا لثارات الحسین
  • افسر سایبری موعود
  • سلام بزرگوار
    ممنون از نوشته مفیدتون.

    یاعلی
  • تخریبچی جامانده
  • ای جوانان به این فکر باشید که نکند در رختخواب ذلت بمیرید در صورتیکه امام حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب شهید شد.شهید احمد مرادی
  • ·٠•●♥نفس·٠•●♥·٠•●♥·٠•●♥·٠•●♥
  • زمانبندی خدا بی نظیر است
    نه هیچ گاه دیر نه هیچ گاه زود
    کمی بردباری می طلبد و ایمان بسیار
    اما ارزش انتظار را دارد
  • ·٠•●♥نفس·٠•●♥·٠•●♥·٠•●♥·٠•●♥
  • دلت که گرفت دیگر منت زمین را نکش
    راه آسمان باز است پر بکش
    او همیشه آغوشش باز است
    نگفته تو را می خواند
    اگر هیچکس نیست خدا که هست
    بس عبوس بود مقابل دشمنان خدا ، عباس نام گرفت...
    تا به ما بفهماند دیپلماسی عاشورا قهقهه و خنده بایزیدیان زمان نیست...
    سلام
    باز هم زیباتر از قبل
    سلام بر مادر، تمام گریه کنان اباعبدالله الحسین(ص)

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام علیکم
    ممنونم
  • نگین شهدای قائم شهر
  • یا حسین(ع)

    هر جا که میروم ز غمت دیده پر نم است

    هر ماه من ز داغ تو ماه محرم است

    یک لحظه بی محبت تو کی کشم نفس

    دنیای بی حسین، برایم جهنم است

    عمری گریستم ،که موظف، به گریه ام

    گر، نه فلک، به گریه شود، باز هم کم است

    در مکتب تو، بحث سفید و سیاه نیست

    نام تو افتخار خداوند عالم است

    شرح غلام ترک تو ، متن کتابهاست

    یک موی او به قیمت صد جام و صد جم است

    مریم که در کتاب خدا ذکر نام اوست

    یک زینب تو اسوه و استاد مریم است

    انگشتری که هست در انگشت مصطفی

    بی شبهه نام نامی تو نقش خاتم است

    یک کشتی نجات به امت دهد نجات

    فرمایش نبی است حدیث مسلّم است

    نی هم، اعتراف نموده به آن حدیث

    حکم تو یا حسین ز هر حکم محکم است

    در یوم حشر عفو تو، عفو عمومی است

    از یک کنار حکم نمایی که در هم است

    گفتم به دل، که این همه دلواپسی چرا؟

    عشق حسین، برای شفاعت فراهم است

    اوضاع روزگار اگر نامنظم است

    ای ناظم الامور تو کارت منظم است

    اشکی که در عزای تو جاری شود ز چشم

    سوگند می خورم که ز مجرای زمزم است

    یک یا حسین گفتن من رمز آبروست

    نام حسین ترجمه اسم اعظم است

    زخمی است زخم عشق که گویند بی دواست

    اما نگاه مرحمت دوست مرهم است

    خوش زاد ریزه خوار حسین باش و اهل بیت

    تحت عنایت است گدایی که محرم است

    سروده سید حسن خوشزاد
  • الهی به امیدتو
  • صل الله علیک یا اباعبدالله..
    السلام علیک یا ابا عبدالله
    السلام علیک یابن فاطمه الزهرا


    یا حسین یا زهرا

    واقعا به خاطر مطالب اموزنده ممنون.تکاندهنده بود.
  • عاشقان شهادت
  • * اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم *

    الهـی دلی ده که شوق طاعتت افزون کند و تـوفیق طاعتی ده کـه به بهشت رهنمون کند.

    الهـی دلـی ده کـه در کــار تــو جــان بــازیـم و جــانـی ده کـه با کــار آن جـهــان سازیم .

    الهـی نفسی ده کـه حلقه بنـدگی تو گوش کند. جـانی ده کـه زهر حکـمت تو نـوش کند.

    الهـی پـایی ده کـه با آن کـوی مهــر تـو پوئیـم و زبانی ده کـه با آن شـکـر آلای تـو گـوئیـم...

    آمیـــن یــا رب العالمیـــن

    سلام دوست عزیز، خداقوت

    با پست جدیدی بروز هستم . . .

    * اَللهُمَّ عَجِّــل لِوَلیِّکَ الفَــرَج *

    التماس دعــــــــا
  • ذبیح الله محمدی بردبری
  • سلام

    شهادت امام سجاد ، زین العابدین ، سید الساجدین ، علی بن الحسین(ع)بر رهروان و دوستداران حضرت تسلیت باد

    بیا دوباره پاک کن ز جاده ها غبار را
    به عاشقان نوید ده، رسیدن بهار را
    تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
    بیا و پاک کن ز دل، حدیث انتظار را...
    مهدی جان!
    باز به انتظار تو جمعه غروب می شود / اگر بیایی از سفر، آه چه خوب می شود…
    اللهم عجل لولیک الفرج
    نبودی طعنه خار بیابان پای ما را زد

    زبان کوفه خیلی حرف‏ها را پشت بابا زد

    میان راه دستی گوشوار از گوش من چید و

    به دور از چشم‏هایت زخم سیلی بر رخ ما زد
    ...................................................................
    سپاس...بسیار آموزنده بود.
  • برگهای سپید
  • در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
    ای تک ستاره بهشت :حسرت به دلمان نگذار


    ۱۱۷۵سال است که مردی منتظر 313 مرد است
    چقدر مرد شدن زمان میبرد!
    نشنیده بودم....

    بدون شرح.....
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    برگرفته شده از صدای نور