آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

من اامشب خیلی خوشحالم از اینکه به یک حاجت دوست‌داشتنیم رسیدم ، یک حاجت مهم یک دغدغه ی ارزشمند زندگیم . 

من امشب خواستم ادای مولام امیرالمومنینُ دربیارم ، خواستم یک لحظه مثل اون باشم خوب باشم!  یک لحظه خواستم انسان باشم  ☺


من امشب مادر شدم و خیلی اتفاقی مادر یک سید ...

سید بنیامین عزیزم از اینکه اشتباهی دستم روی اسمت خورد و انتخاب شدی ناراحت شدم ولی وقتی اسم کاملت برام پیامک شد قلبم به تپش افتاد آخه من همیشه دوست داشتم مادرِ سید بشم ولی نمیشم ... تو منو به این آرزوم رسوندی، ممنونتم.

پسرم ۱۰ سالشه ☺

برگرفته شده از صدای نور