آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

دغدغه ها

شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۱۵ ب.ظ
با یکی از دوستان درباره مراسم ازدواج صحبت می کردیم، بهش گفتم تو که هنوز وقت داری چرا انقدر نگرانی؟

گفت: کلاس رقص، و..... نرفتم هنوز! میترسم معلم رقص بدون حجاب بیاد منم غیرتیم! :|
گفتم: واقعا انتظار داری با چادر بیاد؟
و از ارقام و اعدادی که هنوز کم هست و چطوری جلوی فامیل و دوست و آشنا سربلند کنه ، مثلا اینکه ۴۵میلیون پول سرویس چوب شده هنوز روکشها مونده، یه وقت زشت نباشه...
خیلی برام خنده دار بود و یاد کابوسهای شبانه‌ام افتادم ، غرق شدم در افکار خودم و نگرانیهای خودم و از اینجا به بعد صداشو نمی شنیدم
 

میدونم اگر کسی بدونه افکارمو ، شاید توی دلش بگه ریاکار و یا هر چیز دیگه ای! پس ترجیح میدم فقط خودم باشم و خدای خودم و همون کسی که رضایتش و لبخندش تنها دغدغه ی من هست. و قطعاً در مجلسی که آلوده به گناه است نخواهد آمد!

ای امام رئوف دعا میکنم به حرمت حضورت، زندگی بی گناهی را شروع کنم.
همیشه بودی ، هستی، لطفاً باز هم باش.
آمین
  • رضوی

نظرات (۱)

  • مجتبی قره باغی
  • سلام
    شما در لیست پیوندهای بنده حضور دارید و احتمالا بند ه نیز در لیست پیوندهای شما با نام نقطه نظر بوده ام
    امروز بالاجبار از دامنه نقطه نظر به نوشتن گاه تغییر وضعیت داده ام
    بنابراین بنده را با آدرس زیر در لینک خود قرار دهید
    با تشکر
    نوشتن گاه 
    www.neveshtangah.ir
    پاسخ:
    سلام علیکم، به روز شد
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    برگرفته شده از صدای نور