آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

وصله‌ی جور

سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۰۴ ب.ظ

گفتم که شکایتی بخوانم * از دست تو پیش پادشا من

کاین سخت دلی و سست مهری * جرم از طرف تو بود یا من ؟

دیدم که نه شرط مهربانی است * گر بانگ بر آرم از جفا من

گر سر برود فدای پایت * دست از تو نمی کنم رها من

جز وصل تو ام حرام بادا * حاجت که بخواهم از خدا من

گویندم از او نظر بپرهیز * پرهیز ندانم از قضا من

هرگز نشنیده ای که یاری * بی یار صبور بود تا من.

سعدی


این شعر من را یاد دوسال پیش در چنین روزهایی انداخت و به خود که آمدم صفحه گوشی را خیس از اشک دیدم.

نظرات (۳)

  • گوشنا صبور
  • التماس دعا
    پاسخ:
    حاجتتون روا
    حبذا ... (چه نیکو است این)
    پاسخ:
    نیکوخواندید
    دلتون همیشه شاد
    پاسخ:
    و همچنین.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    برگرفته شده از صدای نور