آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

۳۳ مطلب با موضوع «ائمه اطهار» ثبت شده است

اجازه برای ورود به حریم حرم، نوعی رعایت ادب و نیز احترام گذاشتن تلقی می شود. اذن ورود زمینه ی درونی و قلبی برای زائر فراهم می کند تا با امادگی و حضور قلب، از حضور در حرم و الطاف الهی عطاشده به زائران بهره مند شود. شهید اول ضمن تأکید بر ایستادن زائر بر درگاه حرم، این جمله را یاداور می شود، که ترجمه ی آن این است: (زائر کنار در حرم بایستد و دعا کند و اذن بطلبد.

اگر در دل خود خشوعی احساس کرد و رقت قلب حاصل شد وارد شود. وگرنه بهتر است که برای ورود، زمان دیگری انتخاب کند که رقت قلب و خشوع حاصل شود؛ زیرا غرض مهمتر از ورود به حرم، حضور قلب است تا انسان از رحمت خدا بهره مند شود.اذن طلبی برای ورود به حرم را می توان از آیه ی یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ نیز استناد کرد.

در این آیه، مومنان از ورود بی اذن به خانه ی پیامبر نهی شده اند؛ البته این آیه آستان معصومان علیهم السلام را نیز شامل می شود.

منبع: کتاب آداب زیارت

عکس: روز شهادت امام جوادالائمه علیه السلام

از رضا تا آل محمد

نسبت زیارت امام رضا علیه السلام با سایر ائمه علیهم السلام چیست؟ ثواب زیارت ایشان، مساوی است یا برتری وجود دارد؟

با درنگ در روایات صحیحی که درباره ی فضیلت زیارت ائمه اطهار علیهم السلام وجود دارد متوجه می شویم که زیارت امام رضا علیه السلام برتر شمرده شده است. گذشته از روایات خاصی که از امام محمدتقی علیه السلام درباره برتری زیارت امام رضا علیه السلام به زیارت امام حسین علیه السلام بیان شده است، محدث بزرگ شیعه، حرعاملی، با تکیه بر روایتی انتخاب زیارت ثامن الائمه علیه السلام به سایر ائمه علیهم السلام را مستحب می شمارد. او به این روایت اشاره می کند: رُوی أنٌ زوٌار الائمٌة یقعدون مع الائمٌة یوم القیامة، و أنٌَ أعلامهم درجة زوٌار الرضا(علیه السلام) ؛ روایت است که در روز رستاخیز، زوار ائمه اطهار علیهم السلام هستند و زوار امام رضا علیه السلام برترین درجه را دارند. حرعاملی، هدایة الامة، ص510

منبع: کتاب منزلت زیارت

عکس: مربوط به صبح روز نیمه شعبان

گاهی در بین مردم دیده میشه که در مقابل ضریح ائمه معضصومین علیهم السلام سجده می کنند. برام جای سوال بود که این کار از لحاظ شرعی چه حکمی داره. آیا دین همچین کاری رو می پسنده؟ که خوشبختانه پاسخ این سوالمو در کتاب آداب زیارت پیدا کردم.

سجده کردن در برابر ضریح چه حکمی دارد؟

سجده کردن به عنوان عبادت و بندگی، فقط در مقابل خدا ممکن است؛ زیرا سجده نهایت خضوع است و مختص کسی است که در نهایت کبریا و عظمت باشد. اگر سجده برای غیر خدا باشد، معصیت و حرام است، با این حال اگر سجده برای شکر و خضوع در برابر خدا باشد، مانند سجده ملائکه برآدم علیه السلام و برادران یوسف علیه السلام بدون اشکال است. سید کاظم یزدی سجده ی برخی از مردم نزد قبر ائمه معصوم علیهم السلام را اشکال می داند، مگر آنکه قصد آنان «سجده ی شکر باشدکه موفق به زیارت شده اند.»

به فتوای برخی فقها چنین سجده شکری «اجر هم دارد.» امام خمینی در اینباره می نویسد: «سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام است و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را به زمین می گذارند ، اگر برای شکر خداوند باشد، اشکالی ندرد؛ وگرنه حرام است.» .البته این سجده نباید به گونه ای باشد که در نظر سایر مردم ، برای امام جلوه کند.

منبع: آداب زیارت/نوشته : محمدباقر پورامینی

مـــرد گریست...

این روزها زیاد بگو سلام بر امیر المومنین(علیه السلام)

کسی جواب سلامش را نمی دهد!

صلی الله علیک یا امیرالمومنین یا علی ابن ابی طالب (علیه السلام)

با سلام خدمت تمامی بازدیدکنندگان گرامی

مفتخر هستم که با انتشار مطالبی پیرامون رأس الحسین علیه السلام، برگی دیگر از تاریخ حماسه ی عاشورا را ورق بزنم. بدون شک بدون حمایت شما بزرگواران این کار میسر نبود.

به منظور حفظ و نشر این حماسه ی حسینی و همچنین آگاه سازی مخاطبان در نظر دارم مجله ای با عنوان رأس الحسین علیه السلام را در ماه مبارک صفر برای مخاطبان این وبلاگ ارسال کنم. از تمامی شما دوستان عزیز خواهشمندم در صورت تمایل برای دریافت این مجله ی اینترنتی ضمن گذاشتن نظر ، فیلد مربوط به پست الکترونیکی را هم پر نمایید.

لطفا بعد از دریافت این مجله آن را برای دوستان خود ارسال کنید. تا شما هم در ثواب انتشار آن سهیم باشید.

الحمدلله مجله به انضمام یک نشریه برای اعضا فرستاده شد.

در قسمت قبل در ارتباط با پیام عاشورایی رفتار حضرت زینب سلام الله علیها و و ماجرای صبر ایشان را بیان کردیم. در این قسمت به این مسئله می پردازیم که چرا می گویند:« ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة » آیا دلیل آن فقط به خاطر هدایتگری و معصوم بودن ایشان است؟ و یا اینکه حتی سر مطهر امام حسین علیه السلام هم چراغ راه هستند؟



 

سلیمان ابن اعمش گوید: « در موسم حج مشغول طواف بودم ناگهان دیدم مردی می گفت: « خدایا مرا ببخش ، هر چند می دانم مرا نمی بخشی.» سلیمان گوید از شنیدن این سخن به خود لرزیدم. به او نزدیک شدم و گفتم : ای فلان! تو در حرم خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستی و این روزها ایام حرام و مربوط به ماه با عظمتش است. پس چرا از بخشش خدا ناامید هستی؟

گفت: ای فلان! گناه من بزرگ است.

گفتم: آیا گناه تو از کوهها ی تهامه نیز بزرگتر است؟

گفت: بله ، اگر تمایل داری ماجرا را برایت بگویم.

گفتم : بگو.

گفت : بیا از حرم بیرون برویم. چون از آنجا بیرون شدیم به من گفت: من در لشکر شوم و جزء سپاه عمر ابن سعد بودم . وقتی حسین علیه السلام کشته شد، من یکی از چهل تنی بودم که سر اماح سین علیه السلام را از کوفه برای یزید بردیم. در راه به دیر مسیخیان رسیدیم و در انجا اتراق نمودیم. سر حسین علیه السلام بر روی نیزه بود و عده ای هم مواظب آن بودند. وقتی غذا آماده شد و برای صرف غذا دور هم جمع شدیم ، ناگهان دستی پیدا شد و بر روی دیوار چنین نوشت:

« آیا جماعتی که حسین علیه السلام را کشتند ، امید دارند که در روز قیامت از شفاعت جدش بهره مند شوند؟»

 
در قسمت قبل در ارتباط با پیام حضرت زینب سلام الله علیها از کوبیدن سر خود به محمل و جاری شدن خون از آن صحبت کردیم و گفتیم چرا حضرت زینب سلام الله علیها که اسطوره صبر است ، اینگونه رفتار می کند. در این قسمت به یکی از عنایات سر مطهر امام حسین علیه السلام به کاروان اسرا می پردازیم. این قسمت بسیار تکان دهنده است.

 

نویسنده کتاب المعالی السبطین به نقل از کتاب مصباح الحرمین داستانی را نقل می کند که خلاصه آن چنین است: در یکی از شبها که کاروان اسیران به سوی شام در حال حرکت بود، سکینه بهانه پدر را گرفت و شروع به گریه نمود. هر چند ساربان او را سرزنش کرد ، ساکت نشد. آن ملعون به سکینه گفت: « ای دختر خارجی ، ساکت باش.» سکینه گفت: «ای دریغ بر تو ای پدر ! تو را از روی ظلم و جور کشتند و خارجی خواندند.» آن ملعون از این سخن به شدت عصبانی شد و دست سکینه را گرفت و او را بر روی زمین انداخت و سکینه از هوش رفت . وقتی به هوش آمد که کاروان رفته بود. او در تاریکی شب پابرهنه راه می رفت ، گاهی از خداوند مدد می خواست و گاهی پدر و گاهی عمه اش را به کمک می طلبید. او پدرش را صدا می زد و می گفت: « ای پدر ، رفتی و مرا تنها و بی کس رها نمودی. من در این بیابان و در این تاریکی شب، به چه کسی پناه ببرم؟» مدتی دوید و بعد هم بیهوش بر روی زمین افتاد . در این هنگام بود که آن نیزه که سر مطهر امام حسین علیه السلام بر روی آن بود ، از دست نیزه دار جدا و زمین از هم شکافته شد. و آن نیزه تا نصفه در زمین فرو رفت و همچون میخی که محکم به دیوار کوبیده شده باشد ، محکم گشت. نیزه دار هر چند تلاش کرد، نتوانست آن را از زمین بکند.

در قسمت قبل در ارتباط با دو معجزه ای که از سر مطهر امام حسین علیه السلام دیده شده است ، صحبت کردم. در این قسمت می خواهم در ارتباط با ورود اسرا به کوفه و سوگنامه ی حضرت زینب سلام اله علیها صحبت کنم. به راستی کـــربلا در کـــربلا مـی مـاند اگـر زینــب نبــود ...

از مسلم حصاص « گچکار» نقل شده است که گفت: ابن زیاد مرا برای مرمت و تعمیر دارالعمارة به کوفه فراخواند. هنگامی که مشغول گچ کاری درها بودم ناگهان صدای نال و فریاد از کوفه برخاست. از خادمی که همراه ما بود پرسیدم : چه شده که کوفه یک صدا فریاد می زند؟ گفت: الان سر یک خارجی را آورده اند که بر یزید خروج نموده است . گفتم این خارجی کیست؟ گفت: حسین ابن علی است.

مسلم می گوید: آن خادم را تنها گذاشتم تا اینکه از انجا خارج شد. آنگاه آنقدر صورتم را با سیلی زدم تا اینکه ترسیدم از ضربت سیلی ها، چشمانم کور شود. دستانم را از گچ پاک کردم و از قسمت پشت قصر خارج شده و در کنار خاکروبه ها ایستادم. همانطور ایستادم و مردم هم منتظر ورود اسرا و سرهای بریده بودند. ناگهان چهل هودج که بر چهل شتر سوار بود ظاهر شد و در ان هودج ها ، خاندان ، زنان و اولاد فاطمه سلام الله علیها بودند. ناگهان علی ابن الحسین علیه السلام را دیدم که بر مرکبی برهنه سوار بود و بر روی رگ های گردن او لخته های خشکیده خون پیداست. آنگاه ام کلثوم از محمل سر بیرون آورد و به مردم گفت : « ای اهل کوفه، ساکت باشید، مردان شما به کشتن ما همت می گمارند و زنانتان به حال ما گریه می کنند . خداوند در روز قیامت میان ما و شما داوری خواهد کرد.»

 

در قسمت قبل در ارتباط با چرایی سخن گفتن سر امام حسین علیه السلام صحبت کردیم . ادله ای بر اینکه چگونه یک سر بریده می تواند به سخن بیاید را بیان کردیم. در این قسمت به معجزات سر امام حسین علیه السلام در قصر ابن زیاد می پردازیم.

ابن حجر در کتاب الصواعق المحرقه می نویسد: هنگامی که سر امام حسین علیه السلام را به خانه ابن زیاد آوردند، از دیوارهای آن خون جاری گشت. و این اولین معجزه سر مبارک امام بود در قصر ابن زیاد بود.

اما معجزه دوم : وقتی آن لعین  سر امام را با دستان خود گرفت، همچنان به آن نگریست که ناگهان دستانش به لرزه افتاد . آن را روی ران خود گذاشت . یک قطره از خون گلوی امام بر روی لباس او چکید . از لباس نفوذ کرد و به بدنش رسید و در ران آن ملعون زخم بسیار عمیقی و وخیمی پدید آورد که هر چند مداوا کرد باز هم درمان نشد و روز به روز متعفن تر می شد . ابن زیاد برای از بین بردن بوی بد زخم خود تا دم مرگ و همیشه مشک به همراه داشت. آنگاه ابن زیاد سر امام را در مقابل خود گذاشت و با چوب خیزران به دندان های پیشین امام می زد تا اینکه زید ابن ارقم به او گفت:

« چوبهایت را از این لبها بردار، قسم به خداوندی که خدایی جز او نیست! من لبهای رسول الله را بر این لبها دیدم که بسیار می بوسید » آنگاه زید ابن ارقم ناله کنان گریست.

صاحب کتاب المعالی به نقل از ابن شهر آشوب می نویسد: « ابن زیاد دستور داد تا سر امام حسین علیه السلام را در روی چوبی قرار دهند و در محلی به نام صیارفه آن را بر چوبی آویختند. در اسلام سر امام حسین علیه السلام اولین سری بود که بر روی چوبی اویخته شد. سر امام حسین علیه السلام صدایش را در گلو صاف کرد و بعد سوره مبارکه کهف را تا آیه « انهم فتیةٌ آمنوا بربّهم و زدناهم هُدی» تلاوت نمود. یعنی انان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و برهدایتشان افزودیم. سوره کهف-آیه 13

 

حسین علیه السلام و یارانش کشته شدند... واقعه ی کربلا دیگر تمام شد، اما مصائب سختی در انتظار اهل بیت اباعبدالله الحسین علیه السلام است. در نظر دارم گام به گام این مصائب را بازگو کنم . در قسمت اول به چرایی سخن گفتن سر مبارک آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام می پردازم. و در قسمتهای بعدبه معجزاتی که در این باره روایت شده است می پردازم.


شاید این سوال مطرح شود که چگونه ممکن است سر بریده ای سخن بگوید؟

جواب: حسین علیه السلام حجت خداوند بر روی زمین است و خداوند برای اولیای خود نشانه ای قرار می دهد. که بر حقانیت آنان و بطلان مخالفان دلالت داشته باشد. برای اینکه خداوند حقانیت امام حسین علیه السلام و مظلومیت او را ثابت کند ، باید چنین کرامتی به او عطا می نمود، زیرا در شرایطی که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به وجود آمده بود و بسیاری به مخالفت با ائمه علیهم السلام و دشمنی با آنان رو آوردند، مگر عده ای اندکی که حق اهل بیت علیهم السلام را رعایت می کردند. با روی کار امدن معاویه، این اوضاع بدتر  شد . او به شدت با امام علی علیه السلام و فرزندانش مخالف بود و حتی بر منبر مسلمانان از امام علی علیه السلام بدگویی می کرد. معاویه با حیله و نیرنگ توانست مردم را قانع سازد که او بر حق است نه امام علی علیه السلام. عده بسیاری از مردم عامه و برخی انسانهای ضعیف النفس و مزدور از او پیروی می کردند. معاویه با استفاده از شرایط موجود و احادیث بسیاری را جعل نمود. تا از شأن و منزلت امام علی علیه السلام بکاهد و مقام و خلفای پیش از او را بالا ببرد. با توجه به این اوضاع به آسانی می توان دریافت که بسیاری از مردم در مورد اهل بیت علیهم السلام چه نظری پیدا کردند . خواه از روی نادانی و خواه از روی کینه توزی و بدنهادی و خواه از روی مصلحت اندیشی .

برگرفته شده از صدای نور