آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

۱۶۹ مطلب با موضوع «دستنوشته های شخصی» ثبت شده است


مادر شهیدان کشوری با تأکید بر اینکه ما هر چه آبرو داریم از شهدا و امام شهداست، گفت: خداوند هتاکان به امام و شهدا را هدایت کند.

فاطمه سیلاخوری مادر شهیدان کشوری در گفت‌‌وگو با فارس در واکنش به اظهارات نعیمه اشراقی نوه امام (ره) در مورد امام و شهدا در صفحه فیس بوک‌اش، اظهار داشت: افرادی که به فکر ناموس و آبرویشان بودند، به جبهه رفتند و در راه خدا شهید شدند.
 
وی با بیان اینکه باور نمی‌کنم نوه امام (ره) چنین مطلبی نوشته باشد، افزود: باید بدانیم کسانی که با امام حسین (ع) دشمنی کردند، از نزدیکان ایشان بودند.
 
مادر خلبان شهید احمد کشوری در ادامه به طرح سؤالاتی پرداخت و گفت: چرا باید کاری کنیم که دل دشمنانمان را شاد کنیم؟ ما تاکنون آبرومندانه زندگی کردیم و می‌کنیم.
 
سیلاخوری در پایان خاطرنشان کرد: ما هر چه آبرو داریم از شهداست و امیدوارم خداوند نعیمه اشراقی را به راه راست هدایت کند که حداقل اگر مسلمان نیستند آزاده باشند؛ ما هر چه داریم از رهبری و ولایت فقیه و شهداست.
منبع: رجانیوز


نتانیاهو !
علیرضا را می شناسی؟ پدرش را چطور؟ اسمش برایت آشناست؟ « شهید مصطفی احمدی روشن»
علیرضا دارد فیلم پدرش را نگاه می کند. گریه می کند. چرا؟ ... چون پدرش به دستان کثیف خود شما به شهادت رسید. یادت هست؟ این پسری که جین می پوشد. پدرش را یادت هست؟
 


قربانیان حادثه شین آباد ...

ببین، برشاخه ها کال است گنجشک......رها، افتاده، پامال است گنجشک
بیا، بی دست های مهربانت...............فقط مشتی پرو بال است گنجشک


به مکالمه ی بچه ها دقت کنید :(


نزدیک  حرم که میشی چشات گنبد رو اینطوری می بینه




من بارها فتاده، تو دستم گرفته ای................لطفت زیاد دیدم و کم میبرم ز ِ یاد

پایم اگر به کویی و دستم به سویِ کس......پایم بریده مانَد و دستم شکسته باد

گفتم به دل که بَهر گدایی کجا روم؟..................گفتا برو به طوس بگو یا ابالجواد


 باتشکر از وبلاگ من غلام قمرم //(حاج علی انسانی)

شهدا شرمنده ایم

این 23 ام ها برایم خاطرات طلایی را به همراه دارد..
خاطراتی از جنس ملکوت!
23اسفند 89 شلمچه.. دل گنهکار من عجیب بوی کربلا گرفت
23اسفند90 بود که کربلایی شدم
23اسفند 91 اما دیگر یار مرا نطلبید و دلتنگ کربلا بودم.... شلمچه بودیم .. اینبار اما شهدای کربلایی به زیارت دلهای گنهکار امده بودند...
عجیب است این شور..عجیب است این عنایت!


شهادت امام جعفرصادق علیه السلام تسلیت باد.




کجاست آن مهیّا گشته برای ریشه‏ کن کردن ستمکاران
کجاست آن‏که برای‏ راست نمودن انحراف و کجی به انتظار اویند،
کجاست آن امید شده برای از بین بردن ستم و دشمنی،
کجاست آن ذخیره برای تجدید فریضه‏ ها و سنّتها،
کجاست آن برگزیده برای بازگرداندن دین و شریعت،
کجاست آن آرزو شده برای زنده‏ کردن قرآن و حدود آن،
کجاست احیاگر نشانه‏ های دین و اهل دین،
کجاست درهم شکننده شوکت متجاوزان،
کجاست ویران‏ کننده‏ بناهای شرک و دورویی،
کجاست نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان،
کجاست دروکننده شاخه‏ های‏ گمراهی و شکاف ‏اندازی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
اطفال بی گناه سوری
 

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی .....................فریاد شوق برسرهر کوی وبام خواست

پرسید زان میانه یکی کودک یتیم . ............. .......کاین تابناک چیست که برتاج پادشاست

آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست ................ .پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست

نزدیک رفت پیرزنی کوژ پشت و گفت ...................این اشک دیده من وخون دل شماست

مارا به رخت وچوب شبانی فریفته است .............این گرگ سالهاست که با گله آشناست

آن پارسا که ده خرد و ملک رهزن است ..................آن پادشا که مال رعیت خورد گداست

بر قطره سرشک یتیمان نظاره کن .........................تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست

پروین به کجروان سخن از راستی چه سود....... .
...کو آنچنان کسی که نرنجد زحرف راست
منبع:دیوان پروین اعتصامی


رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

عَلامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاثٍ: أوَّلُها أن لا یَکسِلَ، وَالثّانیَةُ أن لا یَضجَرَ، وَالثّالِثَةُ أن لا یَشکُوَ مِن رَبِّهِ تَعالى؛ لأِنَّهُ إذا کَسِلَ فَقَد ضَیَّعَ الحَقَّ، وَ إذا ضَجِرَ لَم یُؤَدِّ الشُّکرَ، وَإذا شَکا مِن رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَد عَصاهُ؛

صبور سه نشانه دارد : اول آن که سستى نمى کند ، دوم آن که افسرده و دلتنگ نمى شود و سوم آن که از پروردگار خود شِکوه نمى کند ؛ زیرا اگر سستى کند، حق را ضایع کرده، و اگر افسرده و دلتنگ باشد شکر نمى گذارد و اگر از پروردگارش شکوه کند او را معصیت کرده است .

علل الشرایع، ج2، ص498، ح1


دلم گرفته ست..چون هوایی را که استشمام می کنم خاطرات تلخ را تا عمق جانم فرو می برد! دلم گرفته است! می دانم این باران های رحمتی که می آید روزی این غبار را از دلم برخواهد داشت!

دلم گرفته است.. از این روزگار ! از این گذشته ! از این گذشته! اما حال برایم روشن است و سرشار از امید! دلخوشم به این حال و روزم ! و سرخوشم به این امید! 

الهی به امید تو..نه به امید خلق روزگار

 

برگرفته شده از صدای نور