آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

نوشتار

دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۴۲ ب.ظ

خیلی مطلب میذارم که منتشر نمی‌کنم. قبلا بیشتر حرفهایی که توی دلم بود رو می‌نوشتم و خیلی راحت دکمه انتشار می‌زدم. شاید به خاطر این باشه که من هر چی سنم بالاتر میره محافظه‌کارتر میشم یا دلیل دیگش اینه که این روزا حال خیلیامون وابسته به مجازی شده و شاید فقط یک جمله آه حسرت رو به دل کسی بنشونه. حالا که مثل قبل اهل تولید محتوا نیستم و حرفهامو هم در پوشه ی پیشنویسها ذخیره می‌کنم چی دارم بگم و از چی بنویسم؟

خدا رو چه دیدید شاید یک وبلاگ دیگه زدم و کاملا ناشناستر از اینجا روزانه نویسی کردم.

 

  • رضوی

نظرات (۳)

اره ادما وقتی شناخته تر میشن از زدن حرفای دلشون بیشتر دوری میکنن

 

امیدوارم چه اینجا و چه وبلاگ دیگه بتونید راحت تر حرفاتونو بزنید اینجوری حرفی تو دل باقی نمیمونه و خیلی بهتره  ‌

ارزوی سلامتی و موفقیت دارم 🌷🌷

پاسخ:
سپاسگزارم
  • سربازِ روزِ نهم
  • سلام

    نوشتن و منتشر نکردن مثل دفنرچه خاطرات قفل داره که آدم توی اون فقط برای خودش می نوشت

    در هر حال حس خوبی داره چراکه مخاطب اول هر نوشته ای نویسنده اونه

    پاسخ:
    سلام علیکم، بعضی حرفا رو فقط خدا بدونه بهتره اینطوری مزه ش نمیره

    سلام

    این جمله را خیلی قبول دارم:

    شاید به خاطر این باشه که من هر چی سنم بالاتر میره محافظه‌کارتر میشم

     (کپی کردم و صلواتش را هم فرستادم).

    پاسخ:
    سلام،متشکرم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    برگرفته شده از صدای نور