آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

۱۳ مطلب در آذر ۱۳۹۱ ثبت شده است

http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/roghaye/kamel/17.jpg

روایت کربلا از زبان دختر سه ساله

صلی الله علیک یا بنت الحسین(ع) یا رقیه

آن هنگام که خورشید وجودت در گودی قتلگاه به خون نشست و لحظاتی بعد در افق کربلا طلوع کرد، آسمان تیره و تار شد.

صدای برادرم علی بن الحسین(علیه السلام) را می‌شنیدم که به عمّه‌ام زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) فرمود : این همان لحظه‌ای است که همه ارکان هستی، از زمان هبوط آدم(علیه السلام) تا قیامت کبری بر آن گریسته‌اند.

زمین و زمان ناله می‌کرد و کودکان می‌دویدند. نبودی ببینی که دامنهایشان آتش گرفته بود و از گوشهایشان خون می‌چکید و من در آن میان مأمن و مأوایی جز دامن عمّه‌ام نداشتم. زمان به سختی می‌گذشت.قرار بر رفتن نداشتم. دوست داشتم که بیشتر نزدت می‌ماندم. اماّ مگر داغ تازیانه ها‌ بر جان کوچکم امان داده بود؟ کربلا جهنّم دشمنان تو شده بود و بهشت تو و یارانت. نمی‌توانستم چشم از چشمان به خون نشسته‌ات بردارم.

مرا به زور می‌کشیدند. چقدر سخت بود جدا شدن از پاره‌پاره‌های وحی.

کاش مانده بودم و غبار از چهره‌ات برمی‌گرفتم. کاش پروانه وار دور شمع وجودت می‌گشتم و در پرتو عشق تو می‌سوختم. قرار بر رفتن نبود. از پا‌های آبله دارم بپرس که در این مسیر چقدر دویدم و الآن که سر زیبای تو در دامنم به میهمانی آمده؛ در گوشه‌ی این خرابه، در شهری که مردمانش بویی از مردانگی  نبرده‌اند، به برکت آمدنت آرام گرفته ام.

من بهشت را در آغوش گرفتم، من به وصال محبوبم رسیدم.

اماّ ای کاش زودتر می‌آمدی چون رقیّه‌ات دیگر توانی در جان خسته و رنجورش ندارد.

دختر سه‌ساله‌ای که گرمی چشمانت او را متعالی می‌کرد.

می‌گویند من رقیّه‌ام1،کسی که جهتش به سوی تعالی است. آری، از آن زمان که در تقدیر تو متولد شدم؛ من دختر تو شدم و تو بابای من، رفعت گرفتم و بال‌و پر برای پرواز در آوردم و برای عروج آماده شدم.

من در کربلا دیدم که ملائکه به تو و اهل بیتت غبطه می‌خوردند. خودم صدای شیون آن‌ها را هنگامی که بر سرنیزه بودی شنیدم.

خودم دیدم که دسته‌دسته جنیان و ملائکه از برای یاری تو آمدند و در برابرت زانو زدند.

خودم دیدم که از مقتل تو آیه والشّمس‌وضحِها تفسیر شد، خودم دیدم که خداوند تأویل آیه‌ی «یا ایها النفس المطمئنّه اِرجِعی اِلی رَبِّکِ راضیه مَرضیّه فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی»2 را در قیام تو و یارانت به ظهور رسانید.

چه لذّتی دارد هم کلام شدن با تو. چه شیرین است لحظه‌ی وصال. جانم دیگر طاقت ماندن ندارد. دستان کوچکم را بگیر و با خودت ببر تا در محضر تو، باب‌الحوائجیم امضا شود.

می‌خواهم مانند علی‎اصغر و علی‌اکبر(علیهمالسلام)، نزد جدّمان رسول خدا حاضر شوم و بگویم دشمنانت با تو و فرزندانت چه کرده‌اند.   

پی نوشت ها: 

1.        اشاره به معنای کلمه رقیّه که به معنی صعود به طرف بالا و ترقّی است. می‌توانید به کتاب‌های لغت در زبان عربی مانند مفردات راغب اصفهانی رجوع‌ نمایید.

2.        در تفسیرهای روایی آمده که شأن نزول آیات آخر سوره فجر، امام‌حسین(علیه السلام) هستند.

                                                                                                                                                                                   نویسنده: ف . بهمنی

منبع:سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی




ظهور نزدیک است... اگر بخواهیم



بسم رب الحسین

غم پر پر شدنت بار گران است، علے

وصف داغ تو فقط در دل و جان است، علے

تن صد چاک تو را کیست به خیمه ببرد؟!

بردنت کار بنے هاشمیان است، علے

خاک عالم به سرم، اهل حرم، لطمه زنان!

از غمت عرش خدا، جامه دران است، علے

ذکر تسبیح حرم ماندن حیدر شده است

زیر لب فاطمه گوید که: جوان است علے

خواهرم در غم تو مو ے پریشان شده است

کمرش خم شده! بے تاب و توان است، علے

سرو رعنا ےمن، ای معنے قرآن، پسرم

تکه تکه تن تو قاتل جان است، علے

در عزا ے تو مسلمان و مسیحے به، برند

ذکر تو بر لب هر خرد و کلان است، علے

روز محشر که کسے راه به جایے نبرد

مِهر تو بر دل و جان مُهرِ امان است، علے

با تشکر از دلتنگ کربلا


ظهور نزدیک است... اگر بخواهیم



 

افکار و عقاید انجمن حجتیه

بزرگ نمایی و جلوه دادن بهائیت به عنوان دشمن اصلی

  شیخ حلبی تاکید می کرد : امروز امام زمان جز این خدمت نمی پذیرد

 و چیزی جز این انتظار ندارد . به خدا قسم ! امروز تکلیف دینی و شرعی

 ما این است که با بهائتی مبارزه کنیم .

1)عدم دخالت در امور سیاسی

در تبصره دو از ماده دوم انجمن ، تصریح شده است : انجمن به هیچ وجه

در امور سیاسی مداخله نخواهد کرد و مسئولیت هر نوع دخالتی را که در

 زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد . به عهده

نخواهد گرفت .

براین اسا چنانچه فردی از اعضای انجمن به طرف مسائل سیاسی کشیده

می شد .بلافاصله عذر او را می خواستند. به زعن آنان اسلام تنها دین

عبادت است ودخالت در امور سیاست،زیبنده پیشوایان دینی نیست.

قیام های قبل از ظهور محکوم به شکستند

آنان با استفاده از برخی روایات ، صاحب پرچم های قیام قبل از ظهور را

گمراهی می دانستند و تشکیل حکومت و بسط عدل مغایر با فرهنگ انتظار

می دانستند.

جهاد در دوران غیب معنا ندارد

شیخ حلبی در این باره می گوید : ] شیعه می گوید : [ در عصر غیبت امام

زمان(عج)جهاد نیست. چرا ؟ چون حاکم اسلامی که باید معصوم باشد ،

مصداق پیدا نکرده است .وظیفه داریم فقط دین خود را حفظ کنیم . تکالیف

شرعی مان راانجامدهیم و به شبهات منکران پاسخ دهیم و دیگر هیچ!

فلسفه نوعی بدعت است

از دیدگاه آنان کسی که فلسفه می داند و درس می دهد از عدالت ساقط

است .

انجمن حجتیه و انقلاب اسلامی

با توجه  به افکار و عقاید انجمن حجتیه ،می توان به راحتی نتیجه گرفت

که اعضای این گروه ، هرگز با انقلاب اسلامی رابطه برقرار نکردند ؛ چه اینکه

این قیام شیعی را برخلاف نظر خود می دانستند.

« آنان مبارزه را ممنوع اعلام کردند و معتقد بودند این مبارزه به جای نمی

رسد . مسئولان انجمن اعلام کردند : هرکس مایل به شرکت در فعالیتهای 

باشد،باید از انجمن کناره گیری کند . در این ایام بسیاری از اعضا که عمدتاً

بودند علاوه برفعالیت های ضد رژیم برخوردهای فکری خود را با انجمن آغاز

کردند و برخی از جمله مواردی وبرخی با عنوان سازمان «عباد صالح»

انشعاب یافتند .»

از جمله مواردی که به صراحت در مقابل فرمایش بنیان گزار انقلاب اسلامی

ایستادگی کردند ، برپایی جشنهای نیمه شعبان در سال 1357 بود این در

صورتی بود که امام خمینی در سوگ شهدای نهضت اسلامی ،مردم را به

عزای عمومی و عدم برگزاری جشن دعوت کرده بودند.

در 26 تیر ماه1362 امام خمینی(ره) در پی سخنان مهم، کسانی را که

معتقد بودند باید معصیت زیاد شود تا امام زمان (عج) ظهور کند به شدت

مورد مذمت قرار داد . در پی آن بود که رسماً این انجمن طبق بیانیه ای

انحلال خود را اعلام کرد .

با تشکر از معاونت فرهنگی سپاه امام رضا (ع)


ظهور نزدیک است... اگر بخواهیم

 




اینجا که من ایستاده ام ،جایگاه کسی است که خود را برای تو از گناه بر حذر

داشته است،بر خود خشمگین و از تو خوشنود است . با دلی شکسته و نزار و

گردنی کج و پشتی خمیده از بار سنگن گناه ، با تو رو به رو گردیده ،درحالی

میان شوق  تو و بیم از تو ب رجا ایستاده است و تو سزاوارتر کسی هستی

که باید به او امید بندد و از او بترسد و بپرهیزد .پس ای پروردگار من ! چیزی

 را که از تو امید آن دارم ، به من ارزانی کن و از انچه می ترسم ، پناهم ده و

از رحمت خود صله ای به من عنایت کن ؛ که تو کریم ترین کسی هستی که

از او نیاز می خواهند . خدایا ! همچنان که در این جهان گذرا ، پیش چشم

دیگر مردمان ، با عفو خود بر گناهان من پرده افکندی و زندگی ام را فضل و

بخشش خود بیفکندی، در آن جهان ماندگار نیز مرا در جایی که گواهان

می ایستند و در محضرفرشتگان مقرب  رسولان بزرگ و بزرگوارت و شهیدان

و محضر فرشتگان مقرب و  رسولان بزرگ و بزرگوارت و شهیدان و صالحان ،

از رسوایی پیش همسایه ای که گناهان خود را از او پنهان می کردم

و خویشاوندی که در کارهای پنهانی خود از او حیا می ورزیدم ، در پناه آور.

 صحیفه سجادیه « نیایش امام سجاد (ع) در نماز شب»

ظهور نزدیک است... اگر بخواهیم

 


 

یکی از گروههایی که در سالهای اخیر در مباحث مهدویت

مورد توجه قرار گرفته اند گروه موسوم به انجمن حجتیه است .

این گروه بوسیله حاج شیح محمود ذاکرزاده تولایی معروف به

شیخ محمود حلبی با همکاری سید رضا آل رسول ،سید محمد

حسین عصار،سیدحسین سجادی،غلامحسین حاج محمدتقی

که عمدتا تاجر بودند ،تاسیس شد.

اگرچه اغلب این گروه سطح سواد بالایی داشتند بااین حال حضور

روحانیون در این گروه کم رنگ بود. این امر ممکن است به دلیل

حساسیت رژیم طاغوت بوده باشد؛

اگرچه برخی براین باورند که این عدم حضور روحانیون ، به جهت

مخالفت سرسختانه موسس گروه با فلسفه بوده است.

انگیزه های تاسیس انجمن حجتیه

الف)مقابله با فرقه ضاله ی بهائیت

بدون تردید یکی از شیطنت های دشمن در مقابل حقیقت

تابناک شیعه، ایجاد انحرافات در اذهان مردم – از جمله

مباحث مهدویت – است.یکی از انحرافات «بابیت» و سپس

«بهائیت» است که به نوعی ضربه های سنگینی بر پیکر

اعتقادات شبعه وارد ساخت .بنابراین روحانیت شیعه ،

این سنگربانان اعتقادات راسخ ،همواره در مقابل این کج روی

ها از هر تلاش فروگذار نبوده اند.

در دوران رژیم طاغوتی پهلوی ، به علت مساعد شدن شرایط

حضور بهائیت در صحنه های اجتماعی و سیاسی گسترش فراوان

و بی سابقه ای یافت . در این زمان روحانیون با احساس خطر،

بطور جدی وارد صحنه مبارزه شدند. از جمله آقای فلسفی با اجازه

حضرت آیة الله بروجردی در منابر و برخی رسانه ها، علیه این گروه

سخنرانی می کرد . گروهی تحت عنوان انجمن حجتیه نیز در سال

1335 هـ - ش وارد این عرصه شدند.

ب) خواب آقای حلبی

آقای حلبی رئیس انجمن ، بخشی از انگیزه تاسیس آن را خوابی

می داند که خود دیده ،در آن خواب حضرت مهدی (ع) ایشان را امر

به تشکیل چنین گروهی نموده است !!!

ادامه دارد ....

باتشکر از امور فرهنگی سپاه امام رضا (ع)

ظهور نزدیک است... اگر بخواهیم


امروز آدینه است ، و تولد امسال من با آدینه ے تو مزین شده است

کاش مے شد امروز کادو تولدم ظهور تو بود مولایم ....

چه صفایے دارد زندگے بے تو ؟...

وقتے لحظه لحظه ے زندگیم نبودنت را حس  مے کنم .

و برغربتت که خودم مایه ے آن بوده ام آه حسرت مے کشم.

بیا و براے زخمهاے کهنه ے دلم مرهمے باش...

آقا بیا......




زینب (ع) برای ام البنین (ع) تعریف می کرد ، می گفت :

« پس از برپایی خیمه ها در خزیمیه نماز گزاردم . هوا اندکی

خنک شده بود . گرمای روز،شکسته شده بود. زیر آسمان باز

دشت ، در ستاره ریز آسمان و نگاه روشن ماه، قدم می زدم ،

ناگاه صدایی میان زمین و آسمان را شنیدم که می خواند :

صدا می گفت : «چشم ها را از اشک لبریز کنید و بر شهیدانی

بگریید که گریه بر آنها رواست . صدا می گفت : مرگ ، کاروان

سالار این جماعتاست تا به وعده گاه خویش برسند.»

زینب(ع) با شنیدن این صدا ، بی تابانه با حسین (ع) باز گفته بود

و امام به صبرش خوانده بود و قضا و اراده ی حق را گوشزد کرده بود.

 لایوم کیومک یا اباعبدالله

منبع : کتاب ماه در آب«زندگے عباس ابن علے»



ظهور نزدیک است... اگر بخواهیم

 

«... عباس به آب نگریست . در آب حسین بود.

موج ها در حرکت خویش، حسین مے نگاشتند. صدای

موج ، حسین بود . به خویش برگشت و در خویش جز

حسین ندید و ... حسین تشنه بود .

آب بنوش عباس !

آب خنک و زلالا و گوارا با عباس سخن می گفت .

دست رشید عباس در آب رفت . نوازش آب با دست هاے

تشنه و جان تشنه تر چه می کند . قطره هاے عزیز از کف

مے چکید . آب را بالا آورد تا فضای دهان رسید . نسیم

خنک چهره ے عباس را مے نواخت .

ساقے بنوش،گوارایت باد .

باز در موج ولوله افتاد.حسین ، حسین،حسین»


متنی که خواندید برگرفته از کتاب «ماه در آب»نوشته ی دکتر محمدرضا سنگری

است .

این کتاب شرح زندگی عباس ابن علی (ع) از زبان مادرش ام البنین (ع) برای

فرزندان اباالفضل العباس (ع) امده است..

 از خواستگاری امام علی(ع) از ام البنین(ع)تا واقعه ی عاشورا بیان شده است.

بسیار زیباست به شما هم توصیه می کنم حتماً بخوانید.

التماس دعای فراوان

یاعلی


ظهور نزدیک است... اگر بخواهیم



 

یکی از هم دوره ای های شهید در آمریکا می گفت : توی امریکا دوره

خلبانی می دیدیم . یک روز روی بولتن خبری پایگاه (ریس) مطلبی

نوشته بودگه نظر همه را جلب کرده بود. مطلب این بود : دانشجو

بابایی ساعت 2بعد نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند.

تا این مطلب را خواندم رفتم سراغ عباس و گفتم : عباس ، قضیه

چیه ؟ اول نمی خواست حرفی بزند ، بعد از چند لحظه آرام سرش

را بالا آورد و گفت : چندشب پیش بدخواب شدم ، رفتم میدون

چمن تا کمی بدوم ، کلنل باکسربا زنش مرا دیدند ، از

شب نشینی می آمدند، کلنل به من گفت : این وقت شب

برای چه می دوی ؟ بهش گفتم : دارم ورزش می کنم ،

گفت : راستش را بگو.

گفتم : راستش محیط خوابگاه خیلی آلوده است ،

شیطان آدم را بدجوری اذیت می کند اگرآدم حواسش

را پرت کند به گناه می افتد ،بعدشم بهش گفتم

می دونی ؟ دین ما برای اینطور وقتا (که گناه آدم را وسوسه

می کند ) توصیه کرده عمل سخت انجام بدهید.

گوهر پاک بباید که شود قابل فیض

                                   ور نه هر سنگ  و گلی لولو و مرجان نشود


ظهور نزدیک است... اگر بخواهیم



برگرفته شده از صدای نور