رأس الحسین علیه السلام-قسمت دوم

ابن حجر در کتاب الصواعق المحرقه می نویسد: هنگامی که سر امام حسین علیه السلام را به خانه ابن زیاد آوردند، از دیوارهای آن خون جاری گشت. و این اولین معجزه سر مبارک امام بود در قصر ابن زیاد بود.
اما معجزه دوم : وقتی آن لعین سر امام را با دستان خود گرفت، همچنان به آن نگریست که ناگهان دستانش به لرزه افتاد . آن را روی ران خود گذاشت . یک قطره از خون گلوی امام بر روی لباس او چکید . از لباس نفوذ کرد و به بدنش رسید و در ران آن ملعون زخم بسیار عمیقی و وخیمی پدید آورد که هر چند مداوا کرد باز هم درمان نشد و روز به روز متعفن تر می شد . ابن زیاد برای از بین بردن بوی بد زخم خود تا دم مرگ و همیشه مشک به همراه داشت. آنگاه ابن زیاد سر امام را در مقابل خود گذاشت و با چوب خیزران به دندان های پیشین امام می زد تا اینکه زید ابن ارقم به او گفت:
« چوبهایت را از این لبها بردار، قسم به خداوندی که خدایی جز او نیست! من لبهای رسول الله را بر این لبها دیدم که بسیار می بوسید » آنگاه زید ابن ارقم ناله کنان گریست.
شیخ مفید می گوید : وقتی صبح شد ، عبیدالله زیاد سر امام حسین علیه السلام را فرستاد تا در کوچه های کوفه میان تمام قبیله ها گردانده شود. زید ابن ارقم می گوید: « من در غرفه بودم که سر امام حسین علیه السلام که بر فراز نیزه بود مقابل غرفه من رسید.
شنیدم آن سر مطهر این آیه را تلاوت می کرد: « أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» یعنی : آیا گمان کرده ای که ( سرگذشت ) یاران آن غار بزرگ و صاحبان آن لوح نوشته که صدها سال خفتند و بیدار شدند از آیات و نشانه های شگفت انگیز ما بود؟ بلکه آفریدن زینت های روی زمین و فانی کردن آنها عجیب ، و میراندن جاندارها و زنده کردن آنها در قیامت عجیب تر از آن است .
همه این معجزات از سر مبارک امام حسین علیه السلام در کوفه مشاهده شد که شاید عجیبترین آنها تلاوت قرآن باشد و آن هم به این خاطر است که امام حسین علیه السلام مردم را نسبت به این واقعیت آگاه کند که او قرآن ناطق است و او همان قرآنی است که به بیان و نشر آن توصیه شده است.
همانگونه که پدر بزرگوارش امام علی علیه السلام کوچه های کوفه را می پیمود تا مردم را به راستی و صواب هدایت کند و ضعیفان و درماندگان را یاری کند و دین مردم را به مردم بیاموزد ، اکنون سر امام حسین علیه السلام همان کوچه ها را می پیماید و با صدای بلند قرآن می خواند تا مردمی را که به آسودگی و رفاه روی اورده و امر به معوف و نهی از منکر را ترک گفته اند، بیدار سازد. ورود سر امام حسین علیه السلام به کوفه نیز جزئی از برنامه انقلابی او بود. این برنامه با بازگشت اسیران به مدینه ادامه یافت و احساسات و عواطف مردم را که در آستانه جمود خاموشی بود، بار دیگر زنده و شعله ور ساخت.
منبع: رأس الحسین علیه السلام//حسین عبدالامیر النصراوی//ترجمه سیدعلی مرتضوی
عالم ، همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب ، خدا خدا بایدمان
تا پاک شود ، زمین ز ابنای یزید
همواره حسین ، مقتدا بایدمان . . .
یا حسین
ممنون از حضورت