خاطره ای از شهید بابایی
یکی از هم دوره ای های شهید در آمریکا می گفت : توی امریکا دوره
خلبانی می دیدیم . یک روز روی بولتن خبری پایگاه (ریس) مطلبی
نوشته بودگه نظر همه را جلب کرده بود. مطلب این بود : دانشجو
بابایی ساعت 2بعد نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند.
تا این مطلب را خواندم رفتم سراغ عباس و گفتم : عباس ، قضیه
چیه ؟ اول نمی خواست حرفی بزند ، بعد از چند لحظه آرام سرش
را بالا آورد و گفت : چندشب پیش بدخواب شدم ، رفتم میدون
چمن تا کمی بدوم ، کلنل باکسربا زنش مرا دیدند ، از
شب نشینی می آمدند، کلنل به من گفت : این وقت شب
برای چه می دوی ؟ بهش گفتم : دارم ورزش می کنم ،
گفت : راستش را بگو.
گفتم : راستش محیط خوابگاه خیلی آلوده است ،
شیطان آدم را بدجوری اذیت می کند اگرآدم حواسش
را پرت کند به گناه می افتد ،بعدشم بهش گفتم
می دونی ؟ دین ما برای اینطور وقتا (که گناه آدم را وسوسه
می کند ) توصیه کرده عمل سخت انجام بدهید.
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و گلی لولو و مرجان نشود
ظهور نزدیک است... اگر بخواهیم
- ۹۱/۰۹/۱۰
هیچ می دانی که همیشه به موقع
به دادِ دلم.. تو می رسی ؟؟!
آنجا که خسته ام ..
آنجا که دل شکسته ام ..
آنجا که ازهمه ی عالم و ادم گسسته ام ..
همیشه تو همان دستی هست
که می گیری از دلم غبارِغمها را،
خدایِا….. سپاسخدایا!منو می بخشی؟
سلام بزرگوار!
باتشکر از حضورتانهفتم شهادت آقا اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش را به شما تسلیت و تعزیت میگویم؛برای سلامتی آقا(عج) و من عصیانگر گناهکار نیز دعا کنین
التماس دعای فرج