کربلا از زبان زینب(ع)
زینب (ع) برای ام البنین (ع) تعریف می کرد ، می گفت :
« پس از برپایی خیمه ها در خزیمیه نماز گزاردم . هوا اندکی
خنک شده بود . گرمای روز،شکسته شده بود. زیر آسمان باز
دشت ، در ستاره ریز آسمان و نگاه روشن ماه، قدم می زدم ،
ناگاه صدایی میان زمین و آسمان را شنیدم که می خواند :
صدا می گفت : «چشم ها را از اشک لبریز کنید و بر شهیدانی
بگریید که گریه بر آنها رواست . صدا می گفت : مرگ ، کاروان
سالار این جماعتاست تا به وعده گاه خویش برسند.»
زینب(ع) با شنیدن این صدا ، بی تابانه با حسین (ع) باز گفته بود
و امام به صبرش خوانده بود و قضا و اراده ی حق را گوشزد کرده بود.
لایوم کیومک یا اباعبدالله
منبع : کتاب ماه در آب«زندگے عباس ابن علے»
ظهور نزدیک است...
اگر بخواهیم
- ۹۱/۰۹/۱۷