امیری حسین و نعم الامیر
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۴۷ ب.ظ
امروز ، حین خدمت ، خانمی عرب زبان آمد
گفت من ساکن کربلا هستم
از این احترام و عزتی که به بنده گذاشت، شرمنده شدم
در پایان هم گفت برایتان تربت آوردم
مهرکربلا را در دستم گذاشت
بغضم بهانه ای برای باز شدن پیدا کرد
پیشانیم را بوسید و رفت..
جنس بعضی روزها خوب است
آنقدر خوب که به هیچ قیمتی قابل فروش نیست!
چندین روز است که دلم خواب کربلا می بیند
بوی کربلا گرفته
مولاجان!
ممنون به خاطر اینکه هوای دلمو دارید...
ایهاالرئوف...
- ۹۵/۰۶/۱۱
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
هم میهن ارجمند! درود فراوان!
با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن
"وب بر شاخسار سخن "
هر ماه دو یادداشت ملی – میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.
خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.
آدرس ها:
http://payam-ghanoun.ir/
http://payam-chanoun.blogfa.com/
[گل]
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥