- ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۰
- ۲ نظر
دریافت (هزینه : جهت شادی ارواح مطهر شهدا صلوات)
توضیحات: شهادت غواصان کربلای4 به روایت علیرضا دلریان
به حیرتم که ای خاک پیر با برکت
چقدر از دل سنگت جوان درآوردیم...
بسم الله الرحمن الرحیم
شهود عشق
موضوع: روایتگری حاج حسین یکتا در ارتباط با شهدا و ولایت محوری
#شهید_آوینی : مگر #عشق را جز در #هجران و #فرقت و #غربت می توان آموخت؟
پس این #درد_فراق همه هستی آدمی است و مایۀ اصلی هنر نیز همین غربت است که با اوست از آغاز تا انجام.
جهت تعجیل در فرجش صلوات
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
دوباره پلک دلم میپرد، نشانة چیست؟
شنیدهام که میاید کسی به مهمانی
کسی که سبزتر است از هزار بار بهار
کسی، شگفت کسی، آن چنان که میدانی
کسی که نقطة آغاز هرچه پرواز است
تویی که در سفر عشق خطّ پایانی
تویی بهانة آن ابرها که میگریند
بیا که صاف شود، این هوای بارانی
تو از حوالی اقلیم هر کجا آباد
بیا که میرود این شهر رو به ویرانی
کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
سپیده می زند از مشرق زمین هر روز
نفس شماره زند، پس چرا نمی آیی
شاعر: قیصر امین پور
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
ما مدیون تمام کسانی هستیم که در #شهدایی کردن ما نقش داشتند. حاج #عبدالله_ضابط ، روحانی بسیجی که روایتگری های ایشون رو شاید شنیده باشید.
توفیقی شد که در حرم مطهر - #بهشت_ثامن به زیارت مزار ایشون برم.. آدرس رو نمی دونستم ولی خیلی زود پیدا کردم .. و توفیقی بالاتر نصیبم شد که مادر بزرگوار و خواهرشون هم بودند .
زیارت خوبی بود.
این کلیپ صوتی هم تقدیم به روح مطهر #حاج_عبدالله_ضابط .
شادی روحشون فاتحه با #صلوات .
این نشانی از این بزرگوار کلیک کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت #شهادت #شهید_آوینی .
+سخنان امام خامنه ای - آقای یامین پور - روایتگری طلائیه - و صدای خود شهید.
بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را ،
بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند
راحلان طریق می دانند که ماندن نیز در رفتن است.
«شهید آوینی»
آمریکاییها تکرار میکنند که ایران بایستی در تصمیمهایی که میگیرد و چیزهایی که قبول میکند، بازگشتناپذیریای وجود داشته باشد؛ این را ما قبول نداریم. اگرچنانچه طرف مقابل میتواند به هر بهانهای باز هم تحریمها را علیه ملّت ایران برقرار کند، هیچ وجهی ندارد که هیئت مذاکرهکنندهی ما بپذیرد و کاری انجام بدهد که این کار برگشتناپذیر است؛ بههیچوجه، این یک صنعت مردمی است، یک صنعت بومی است، متعلّق به مردم است، دانش آن و فنّاوری آن مال مردم است، باید پیش برود؛ این پیشرفت جزء ذات هر صنعت و فنّاوری است. آنها بحث بمب اتم را پیش میکشند، خب خودشان هم میدانند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم امّا این را یک بهانهای قرار دادهاند برای فشار آوردن بر ملّت ایران. ما در این مذاکرات به همهی تعهّدات بینالمللی پایبند بودیم، ما در این مذاکرات به تعهّدات اخلاق سیاسی-اسلامی پایبند بودیم، ما نقض عهد نکردیم، ما دو جور حرف نزدیم، ما تلوّن بهخرج ندادیم؛ نقطهی مقابل و طرف مقابل ما آمریکاییها هستند، عهدشکنی کردند، تلوّن در آراء نشان دادند، تقلّب نشان دادند، رفتار آنها یک رفتاری است که برای ملّت ما مایهی عبرت است؛ آن کسانی هم که در درون مجموعهی روشنفکری کشور هنوز ملتفت نبودند که طرف مقابلشان – آمریکا – کیست، خوب است نگاه کنند به این مذاکرات و بفهمند با چه کسی مواجهند و آمریکا امروز در دنیا چه دارد انجام میدهد. این تهدیدهایی هم که میکنند بیاثر است؛ اینکه تهدید میکنند به تحریم بیشتر، اینکه در خلال حرفها تهدید میکنند به تحرّک نظامی، اینها تهدیدهایی است که ملّت ایران را نمیترسانَد؛ ملّت ایران ایستاده است و انشاءالله با کمال موفّقیّت از این آزمون بزرگ بیرون خواهد آمد؛ البتّه توفیقات الهی میتواند ملّت ما را در این راه موفّق کند.
دریافت
توضیحات: شکایت هجران - روایتگری حاج عبدالله ضابط
زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیرو صحبت جانانه ام ببخش ، یارا
که از جان شکیب هست وز جانان شکیب نیست
گمگشته ی دیار محبت کجا رفت
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظرنکرد
ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست
دریافت
حجم: 6.73 مگابایت
توضیحات: کلیپ صوتی راهیان نور
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز برای شهدا وقت نداریم
ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است
ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم
چون فرد مهمی شده نفس دغل ما
اندازه ی یک قبله دعا وقت نداریم
در کوفه تن غیرت ما خانه نشین است
بهر سفر کرببلا وقت نداریم
تقویم گرفتاری ما پر شده از زر
ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم
هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم
خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم
دردهــایــم را بــه هــر کســی که گفتــمــ
دستــِ دلــم را رو کــرد!
روزی دیــگر ، دردمـ را ملعبــه ی خود ساختــ ...
وَ ...
ریشخنـــدم کرد..!
امـــا من گــوهــری را یـــافتمـ ..
که مــونســی دلســـوز
پــدری مهــربان
وَ برادری همــدل استــــ... (1)
دردهــآیم را با رشته ای از اشکــــ بــه هــمــ مــی بــافــم و بـرگــردنــم مــی آویــزمـ
تـــا مبــادا کســی از آن بــاخبــر شــود
رشتــه، سنگیــن کـه مـی شـود...
خــودش مــی گوید بیــآ... بــآ گوش هــآی خودمــ می شنومـ نــدای دعوتــش را..(2)
بــه پـابوسش که می رومـ
خودش گردنبند اشکــ را از گردنمـ بــاز مــی کند...
دردهــایمـ را بــه جــان مــی خــرد و مــرا رهــا مــی کند...
بــه کســی نمــی گویــد که هیـــچ
التیـــام همــ مــی دهد...
وقتـــی از پیش او بــازمــی گــردمـ...
نه دردی دارمـ...
نه اشکی...!
ولــی دلــی دارمـ..
عاشــق تر از همیشــه...
من دُچــآر او شــده امــ ای مــردمــ..!
پ.ن)
1.
اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ
امام مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری همدل است.
مسند الامام الرضا علیه السلام / ج 1/ ص 69
2.
آقا ! پدرم ! برادرم ! مولایم !
هر روز به شوق دیدنت می آییم
امروز تو را حلقه به گوشم که شود
لبریز صدای روشنت فردایم
متن و عکس: رضوی