- ۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۶:۴۸
- ۰ نظر
به روی نیلی و موی سفید دقت کن
بگو شبیه که هستم پدر، اگر گفتی؟
شاعر:: حامد خاکی ::
به روی نیلی و موی سفید دقت کن
بگو شبیه که هستم پدر، اگر گفتی؟
شاعر:: حامد خاکی ::
در قسمت قبل در ارتباط با پیام عاشورایی رفتار حضرت زینب سلام الله علیها و و ماجرای صبر ایشان را بیان کردیم. در این قسمت به این مسئله می پردازیم که چرا می گویند: « ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» آیا دلیل آن فقط به خاطر هدایتگری و معصوم بودن ایشان است؟ و یا اینکه حتی سر مطهر امام حسین علیه السلام هم چراغ راه هستند؟
سلیمان ابن اعمش گوید: « در موسم حج مشغول طواف بودم ناگهان دیدم مردی می گفت: « خدایا مرا ببخش ، هر چند می دانم مرا نمی بخشی.» سلیمان گوید از شنیدن این سخن به خود لرزیدم. به او نزدیک شدم و گفتم : ای فلان! تو در حرم خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستی و این روزها ایام حرام و مربوط به ماه با عظمتش است. پس چرا از بخشش خدا ناامید هستی؟
گفت: ای فلان! گناه من بزرگ است.
گفتم: آیا گناه تو از کوهها ی تهامه نیز بزرگتر است؟
گفت: بله ، اگر تمایل داری ماجرا را برایت بگویم.
گفتم : بگو.
گفت : بیا از حرم بیرون برویم. چون از آنجا بیرون شدیم به من گفت: من در لشکر شوم و جزء سپاه عمر ابن سعد بودم . وقتی حسین علیه السلام کشته شد، من یکی از چهل تنی بودم که سر امام حسین علیه السلام را از کوفه برای یزید بردیم. در راه به دیر مسیخیان رسیدیم و در انجا اتراق نمودیم. سر حسین علیه السلام بر روی نیزه بود و عده ای هم مواظب آن بودند. وقتی غذا آماده شد و برای صرف غذا دور هم جمع شدیم ، ناگهان دستی پیدا شد و بر روی دیوار چنین نوشت:
« آیا جماعتی که حسین علیه السلام را کشتند ، امید دارند که در روز قیامت از شفاعت جدش بهره مند شوند؟»
در قسمت قبل در ارتباط با پیام حضرت زینب سلام الله علیها از کوبیدن سر خود به محمل و جاری شدن خون از آن صحبت کردیم و گفتیم چرا حضرت زینب سلام الله علیها که اسطوره صبر است ، اینگونه رفتار می کند. در این قسمت به یکی از عنایات سر مطهر امام حسین علیه السلام به کاروان اسرا می پردازیم. این قسمت بسیار تکان دهنده است.
نویسنده کتاب المعالی السبطین به نقل از کتاب مصباح الحرمین داستانی را نقل می کند که خلاصه آن چنین است: در یکی از شبها که کاروان اسیران به سوی شام در حال حرکت بود، سکینه بهانه پدر را گرفت و شروع به گریه نمود. هر چند ساربان او را سرزنش کرد ، ساکت نشد. آن ملعون به سکینه گفت: « ای دختر خارجی ، ساکت شو.» سکینه گفت: «ای دریغ بر تو ای پدر ! تو را از روی ظلم و جور کشتند و خارجی خواندند.» آن ملعون از این سخن به شدت عصبانی شد و دست سکینه را گرفت و او را بر روی زمین انداخت و سکینه از هوش رفت . وقتی به هوش آمد که کاروان رفته بود. او در تاریکی شب پابرهنه راه می رفت ، گاهی از خداوند مدد می خواست و گاهی پدر و گاهی عمه اش را به کمک می طلبید. او پدرش را صدا می زد و می گفت: « ای پدر ، رفتی و مرا تنها و بی کس رها نمودی. من در این بیابان و در این تاریکی شب، به چه کسی پناه ببرم؟» مدتی دوید و بعد هم بیهوش بر روی زمین افتاد . در این هنگام بود که آن نیزه که سر مطهر امام حسین علیه السلام بر روی آن بود ، از دست نیزه دار جدا و زمین از هم شکافته شد. و آن نیزه تا نصفه در زمین فرو رفت و همچون میخی که محکم به دیوار کوبیده شده باشد ، محکم گشت. نیزه دار هر چند تلاش کرد، نتوانست آن را از زمین بکند.
حتماَ ببینید بسیار زیباست..
به این میگن تربیت علوی و فاطمی و میتونه یکی از مصادیق جنگ نرم باشه :)
واقعاً لذت بردم از این تربیت ... جای آموزش چیزهایی که انسان شرمش میاد این چیزها رو یاد بچه هامون بدیم ...
ابن حجر در کتاب الصواعق المحرقه می نویسد: هنگامی که سر امام حسین علیه السلام را به خانه ابن زیاد آوردند، از دیوارهای آن خون جاری گشت. و این اولین معجزه سر مبارک امام بود در قصر ابن زیاد بود.
اما معجزه دوم : وقتی آن لعین سر امام را با دستان خود گرفت، همچنان به آن نگریست که ناگهان دستانش به لرزه افتاد . آن را روی ران خود گذاشت . یک قطره از خون گلوی امام بر روی لباس او چکید . از لباس نفوذ کرد و به بدنش رسید و در ران آن ملعون زخم بسیار عمیقی و وخیمی پدید آورد که هر چند مداوا کرد باز هم درمان نشد و روز به روز متعفن تر می شد . ابن زیاد برای از بین بردن بوی بد زخم خود تا دم مرگ و همیشه مشک به همراه داشت. آنگاه ابن زیاد سر امام را در مقابل خود گذاشت و با چوب خیزران به دندان های پیشین امام می زد تا اینکه زید ابن ارقم به او گفت:
« چوبهایت را از این لبها بردار، قسم به خداوندی که خدایی جز او نیست! من لبهای رسول الله را بر این لبها دیدم که بسیار می بوسید » آنگاه زید ابن ارقم ناله کنان گریست.
حسین علیه السلام و یارانش کشته شدند... واقعه ی کربلا دیگر تمام می شود، اما مصائب سختی در انتظار اهل بیت اباعبدالله الحسین علیه السلام است. در نظر دارم گام به گام این مصائب را بازگو کنم . در قسمت اول به چرایی سخن گفتن سر مبارک آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام می پردازم. و درقسمتهای بعد به معجزاتی که در این باره روایت شده است می پردازم.
شاید این سوال مطرح شود که چگونه ممکن است سر بریده ای سخن بگوید؟
جواب: حسین علیه السلام حجت خداوند بر روی زمین است و خداوند برای اولیای خود نشانه ای قرار می دهد. که بر حقانیت آنان و بطلان مخالفان دلالت داشته باشد. برای اینکه خداوند حقانیت امام حسین علیه السلام و مظلومیت او را ثابت کند ، باید چنین کرامتی به او عطا می نمود، زیرا در شرایطی که پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به وجود آمده بود و بسیاری به مخالفت با ائمه علیهم السلام و دشمنی با آنان رو آوردند، مگر عده ای اندکی که حق اهل بیت علیهم السلام را رعایت می کردند. با روی کار امدن معاویه، این اوضاع بدتر شد . او به شدت با امام علی علیه السلام و فرزندانش مخالف بود و حتی بر منبر مسلمانان از امام علی علیه السلام بدگویی می کرد. معاویه با حیله و نیرنگ توانست مردم را قانع سازد که او بر حق است نه امام علی علیه السلام. عده بسیاری از مردم عامه و برخی انسانهای ضعیف النفس و مزدور از او پیروی می کردند. معاویه با استفاده از شرایط موجود و احادیث بسیاری را جعل نمود. تا از شأن و منزلت امام علی علیه السلام بکاهد و مقام و خلفای پیش از او را بالا ببرد. با توجه به این اوضاع به آسانی می توان دریافت که بسیاری از مردم در مورد اهل بیت علیهم السلام چه نظری پیدا کردند . خواه از روی نادانی و خواه از روی کینه توزی و بدنهادی و خواه از روی مصلحت اندیشی .
امام خمینی(ره):
الان هزار وچهارصد سال است که با این منبرها، روضه ها و مصیبت ها، ما را حفظ کرده اند.
آیت الله قاضی(ره):
در عزاداری و زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) مسامحه ننمایید.روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر هفتگی هم نشد دهه اول محرم ترک نشود.
آیت الله بروجردی(ره):
ایشان مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: «در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!
آیت اله بهجت(ره):
گریه بر سید الشهدا(ع) از نماز شب بالاتر است.
حاج میرزا اسماعیل دولابی(ره):
محبت و عزاداری برای امام حسین(ع) انسان را زود به مقصد می رساند.
آیت الله بهاءالدینی(ره):
دستگاه امام حسین(ع) فوق فقه است... نباید به دستگاه امام حسین(ع) اهانت شود، این عزاداری ها احیا کننده نماز و مساجد است.
آیت الله گلپایگانی(ره):
دلم می خواهد نام مرا هم جزء روضه خوان های حضرت سید الشهداء(ع) ثبت نمایند.
آیت الله علامه طباطبایی(ره):
هیچ کس به هیچ مرحله ای از معنویت نرسید، مگر در حرم مطهر امام حسین(ع) و یا در توسل به آن حضرت.
آیت الله عبدالکریم حائری(ره):
روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا(ع) عمل مستحبی است که هزار واجب درآن است.
آیت الله کمپانی(ره):
در مجلس روضه خوانی که داشتند، مقید بودند که خودشان پای سماور بنشینند و خودشان همه کفش ها را جفت کنند.
منبع: رجانیوز
منتشر شده در افسران | آپارات | پلاس | روشنگری
شب چهارم: بازگشت به آسمان (حُر ابن یزید ریاحی)
دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 56 ثانیه
منتشر شده در افسران | آپارات | پلاس | روشنگری | عمارنامه
شب سوم: عروج در کنج خرابه (رقیة بنت الحسین سلام الله علیهما)
+نام رقیه از ترقی و بالا رفتن می اید