اعتراف به گناه یک شهید
|
شهیدعلیرضا محمودی
ولادت: 23/04/1348
شهادت: 29/11/1361
|
این شهید هم یکی از آن شهیدان حسین فهمیده و بهنام محمدی
هاست. یکی از بزرگمردان کوچک تاریخ. وقتی توی زندگی این نوجوان سیر می کنیم می
بینیم که چطور جبهه به فرموده حضرت روح الله (ره) دانشگاه بوده و چطور مس وجودها
را طلا می کرده . عشق واقعی به شهادت رو میشه تو گوشه،گوشه ی زندگی به ظاهر کوتاه
علیرضا و دستنوشته های جامونده اش لمس کرد. چیزی که شاید خیلی از مسنهای این زمان
گفتنش هم سخت باشه. ملکه ی ذهن و رفتار شهید علیرضا محمودیه...
بارخدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله:
از اینکه حسد کردم ...
از اینکه تظاهر به مطلبی کردم که نمی دانستم...
از اینکه زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم...
از اینکه در غذا خوردن به فکر کسی نبودم...
از اینکه مرگ را فراموش کردم ...
از اینکه در راهت سستی و تنبلی کردم...
از اینکه عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم...
از اینکه در سطح پایینتربن افراد جامعه زندگی نکردم ...
از اینکه منتظر بودم تاد یگران به من سلام کنند...
ازاینکه شب بهر نماز شب بیدار نشدم
از اینکه دیگران را به کسی خنداندم غافل از آنکه خود خنده
دارتر از همه هستم...
از اینکه لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم...
از اینکه در مقابل متکبرها ، متکبرترین، امادر مقابل اشخاص
متواضع، متواضع نبودم ...
از اینکه شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نکردم ...
از اینکه زبانم گفت: بفرمایید ولی دلم گفت: نفرمایید...
برگرفته از نشریه ی راهیان نور اسفند91