آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

از رضا تا آل محمد

نسبت زیارت امام رضا علیه السلام با سایر ائمه علیهم السلام چیست؟ ثواب زیارت ایشان، مساوی است یا برتری وجود دارد؟

با درنگ در روایات صحیحی که درباره ی فضیلت زیارت ائمه اطهار علیهم السلام وجود دارد متوجه می شویم که زیارت امام رضا علیه السلام برتر شمرده شده است. گذشته از روایات خاصی که از امام محمدتقی علیه السلام درباره برتری زیارت امام رضا علیه السلام به زیارت امام حسین علیه السلام بیان شده است، محدث بزرگ شیعه، حرعاملی، با تکیه بر روایتی انتخاب زیارت ثامن الائمه علیه السلام به سایر ائمه علیهم السلام را مستحب می شمارد. او به این روایت اشاره می کند: رُوی أنٌ زوٌار الائمٌة یقعدون مع الائمٌة یوم القیامة، و أنٌَ أعلامهم درجة زوٌار الرضا(علیه السلام) ؛ روایت است که در روز رستاخیز، زوار ائمه اطهار علیهم السلام هستند و زوار امام رضا علیه السلام برترین درجه را دارند. حرعاملی، هدایة الامة، ص510

منبع: کتاب منزلت زیارت

عکس: مربوط به صبح روز نیمه شعبان

ارباب!

معامله ات با خدا بر سر چه بود؟

*از کدامین باده ی عشق نوشیدی که اینگونه بر خود حد زدی؟

که تمام مصائب در برابر مصیبت تو هیچ است

با دلها چه کرده ای؟

تصور سرت بر نیزه ها، تجسم دو خورشید در آسمان است...

تصور بزرگی ات ، از کناره های دلم بیرون زده است...

با دلها چه کرده ای؟

ـــــــــــــ

پ.ن)

1.*دقیقاً خاطرم نیست که از کدام کتاب و از کدام شاعر است ولی این جمله در ذهنم بود.

2. شاید بتوان اسم این تصاویر را هایکوکتاب نامید.

مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی میپرسد : « در کیسه ها چه داری؟». او میگوید «شِن» مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد. بنابراین به او اجازه عبور میدهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود. یک روز آن مامور در شهر او را میبیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او میگوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد میکردی؟ قاچاقچی میگوید : دوچرخه!

پ ن1: بعضی وقت ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل میکند. این مطلب مثل امروز دنیای ماست، مسائلی مانند جام جهانی فوتبال و...آنقدر همه عالم را غرق خود کرده، که غارتگران بین المللی با همراهی و سوء استفاده از شبکه خبری خود و غفلت دنیا، براحتی مشغول کشتار و تجاوز به نوامیس مسلمانان در سراسر عالم هستند و ما با هر گلی که وارد دروازه میشود به هوا پربده و غریو شادی سر می دهیم و... ما مشغول شن بازی هستیم ولی دشمن اصل قصه را هدف گرفته است!!!؟

وقتی دلتنگ میشی
تمام دنیا برات میشه قدر یک روزنه
دنبال یک زاویه می گردی برای آرامش
یک زاویه برای تنها بودن
برای یک دل سیر گریه کردن
برای سکوت ...
شاید این زاویه، کنج اتاقت باشه
...
اما زاویه ی من ، فاصله ی بین درب بهشت تا انیس النفوس هست.
زاویه ای که هیچ وقت برام ، تند نیست...

--------

تصویر:شب نیمه شعبان 93

امام خامنه ای:
1. شبعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود، به دیگران مورد استفاده قرار دهد.
2.در این جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو ، افسران جوان  این جبهه اید...
3. امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است.
4. در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار و با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود.
5. دراینجنگ نرم،کافی است هواداران جبهه حق بیدارباشندو بیکار ننشینند چراکه زبان حق همیشه مؤثرتراز زبان باطل است.
6.در تهاجم معنوی ، تهاجم فرهنگی، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی بینید هوشیاری لازم است.

در این کلیپ سعی شده است چگونگی انجام عملیات جنگ نرم  توضیح داده شود.
بازنشر در:

http://www.aparat.com/v/lLz8x

فریم افسران

کاری از فریم افسران

عکس شهید در تصویر-سمت چپ

مادرم میگن : «وقتی دنیا اومدی، اولین جایی که بردمت حرم امام رضا علیه السلام بود. می خواستم تو رو با مولا آشنا کنم. »

این رشته ی دوستی من با مولا هم از اون زمان بافته شده... و از سال 89 این رشته محکم و محکمتر میشه.

این اول زندگی من بوده که برام روایت کردند... اما آخر زندگیمو هر بار وقتی به حرم میرم با چشم خودم دیدم. از پایین پای حضرت که وارد حرم مطهر میشم، چندین تابوت می بینم که اومدن آخرین زیارتشونو بکنن و برن. اول اذن دخول میخونن و وارد حرم میشن... در مقابل درب صحن آزادی (که در عکس هم می بینید) توقف می کنند، بعد وارد حرم میشن... خاک فرشهای حرم مطهر رو روی تابوت می ریزن.... چه حس وحال غریبی دارم الان ...

شاید لفظ آخرین زیارت درست نباشه، چون قطعاً اونها یکبار به زیارت مولا اومدن... البته شاید با معرفت زیارت نکردن...! ولی میدونم این آخرین زیارت اونها نیست.

خود مولا وعده دادند: «هر که مرا در غربتم و دوری مزارم را زیارت کند، روز قیامت در سه جا به فریادش می رسم تا از هول و وحشت آن مکان ها نجاتش دهم؛ هنگامی که نامه های اعمال را می دهند، هنگام صراط و هنگام سنجش اعمال.»

وعده ی مولا حق هست.. پس این آخرین زیارت اونها نیست. ولی آخرین نگاهشون هست به گنبد طلای انیس النفوس.

دارم این مطالبو می نویسم، یک حس هیجان دارم... هم مثبت و هم منفی!

مثبت از این لحاظ که : شاید یکبار از زیاراتی که رفتم مورد قبول واقع شده و مولا رو در اون دنیا زیارت خواهم کرد و او شفیع من خواهد شد. و منفی از این لحاظ که: شاید این آخرین و نگاه و آخرین زیارت من باشه...!

این بیت شعر مدام میاد توی ذهنم:

گرچه با نامه ی بد آمدم اما خدا

چندباری هم به مشهد آمدم

______________

متن و عکس از خودم

وقتی استغاثه ی ما به آسمان نمی رسد

کدامین فریادرس، ناله مان را اجابت کند...جز تو؟

یابن الحسن...

برای ظهورت چه کرده ام، که تقاضای آمدنت را کنم؟

برای آمدنت اما...

کدامین در را باید کوفت؟

کدامین راه را باید رفت؟

ای کاش روز میلادت مقارن با روز قیامت باشد

خوابــ به چشمان ترَم حـــرام...!

دستهایم را دخیل ضریح انیس النفوس می کنم...

أینَ مُعِزَ الاولیاء ؟

أینَ الطالبُ بِدَمِ المَقتول بِکَربلاء؟

مولایم

به دادم برس...!

_______________

عکس: درب نزدیک به ضریح مطهر حرم امام رضا علیه السلام//دیروز عصر

گاه که دلگیر می شوم از روزگار

گاه که دلگیریم را بازگو می کنم

گاه که فوران می کند این مشکلات مذاب

از درون قلب کوچکم...

دلم فقط سکوت می خواهد..

آرزو دارم..

وقتی دلتنگ می شوم

کسی برایم بالای منبر نرود

همین پایینِ منبر...

کنارم بنشیند

من زبان باشم

وَ

او...

گوش

همیــــن...!

---------------

حال و روزم شده مثل این گلبرگ های باران خورده

گاهی انسان غرق در مشکلات و ناکامی ها میشه، طبیعتاً دنبال یک راهی برای باز شدن گره کارش هست. اندوه دل رو با هر راهی میخواد برطرف کنه... شاید شده باشه که به هر دری می زنید به هر راهی می رید... شادترین تفریحات رو انجام می دید اما می بینید به هیچ چیزی نمی رسید که هیچ، دلتون بیشتر می گیره. شاید حال و روز من این باشه. دیشب به دنبال یک راه تازه برای پایان دادن به اندوهم بودم؛ ویا اینکه حداقل کمی از بار مشکلاتم بکاهم. نهج البلاغه رو باز کردم و ورق می زدم. موضوعات رو رد می کردم تا رسیدم به نامه ی 31 نهج البلاغه که دقیقاً مولا همان چیزی را گفته بود که من به دنبالش می گشتم. حقیقتاً به داشتن همچین سرور و مولایی به خود می بالم.

نامه 31 نهج البلاغه بدین شرح است:

«شرائط اجابت دعا و از گنجینه هاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمى تواند عطا کند، مانند عمر بیشتر، تندرستى بدن، و گشایش در روزى، سپس خداوند کلیدهاى گنجینه هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن فرمود، پس هرگاه اراده کردى مى توانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى، تا باران رحمت الهى بر تو ببارد. هرگز از تاخیر اجابت دعا ناامید مباش، زیرا بخشش الهى باندازه نیت است، گاه، در اجابت دعا تاخیر مى شود تا پاداش درخواست کننده بیشتر و جزاى آرزومند کامل تر شود، گاهى درخواست مى کنى اما پاسخ داده نمى شود، زیرا بهتر از آنچه خواستى به زودى یا در وقت مشخص، به تو خواهد بخشید، یا به جهت اعطاء بهتر از آنچه خواستى، دعا به اجابت نمى رسد، زیرا چه بسا خواسته هایى دارى که اگر داده شود مایه هلاکت دین تو خواهد بود، پس خواسته هاى تو بگونه اى باشد که جمال و زیبایى تو را تامین، و رنج و سختى را از تو دور کند، پس نه مال دنیا براى تو پایدار، و نه تو براى مال دنیا باقى خواهى ماند.»

وهمچنین می فرمایند:

«به یقین بدان که تو به همه آرزوهاى خود نخواهى رسید، و تا زمان مرگ بیشتر زندگى نخواهى کرد، و بر راه کسى مى روى که پیش از تو مى رفت، پس در به دست آوردن دنیا آرام باش، و در مصرف آنچه به دست آوردى نیکو عمل کن، زیرا چه بسا تلاش بى اندازه براى دنیا که به تاراج رفتن اموال کشانده شد. پس هر تلاشگرى به روزى دلخواه نخواهد رسید، و هر مداراکننده اى محروم نخواهد شد، نفس خود را از هرگونه پستى بازدار، هر چند تو را به اهدافت رساند، زیرا نمى توانى باندازه آبرویى که از دست مى دهى بهایى به دست آورى، برده دیگرى مباش، که خدا تو را آزاد آفرید، آن نیک که جز با شر به دست نیاید نیکى نیست، و آن راحتى که با سختى هاى فراوان به دست آید، آسایش نخواهد بود. بپرهیز از آنکه مرکب طمع ورزى تو را به سوى هلاکت به پیش راند، و اگر توانستى که بین تو و خدا صاحب نعمتى قرار نگیرد، چنین باش، زیرا تو، روزى خود را دریافت مى کنى، و سهم خود برمى دارى، و مقدار اندکى که از طرف خداى سبحان به دست مى آورى، بزرگ و گرامى تر از فراوانى است که از دست بندگان دریافت مى دارى، گرچه همه از طرف خداست.آنچه با سکوت از دست مى دهى آسان تر از آن است که با سخن از دست برود، چرا که نگهدارى آنچه در مشک است با محکم بستن دهانه آن امکان پذیر است، و نگهدارى آنچه که در دست دارى، پیش من بهتر است از آنکه چیزى از دیگرى بخواهى و تلخى ناامیدى بهتر است از درخواست کردن از مردم است»

برگرفته شده از صدای نور