آفتاب هشتم

نکند منتظرِ مُردنِ مایی آقـــا ...!

در قسمت قبل در ارتباط با پیام عاشورایی رفتار حضرت زینب سلام الله علیها و و ماجرای صبر ایشان را بیان کردیم. در این قسمت به این مسئله می پردازیم که چرا می گویند:« ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة » آیا دلیل آن فقط به خاطر هدایتگری و معصوم بودن ایشان است؟ و یا اینکه حتی سر مطهر امام حسین علیه السلام هم چراغ راه هستند؟



 

سلیمان ابن اعمش گوید: « در موسم حج مشغول طواف بودم ناگهان دیدم مردی می گفت: « خدایا مرا ببخش ، هر چند می دانم مرا نمی بخشی.» سلیمان گوید از شنیدن این سخن به خود لرزیدم. به او نزدیک شدم و گفتم : ای فلان! تو در حرم خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستی و این روزها ایام حرام و مربوط به ماه با عظمتش است. پس چرا از بخشش خدا ناامید هستی؟

گفت: ای فلان! گناه من بزرگ است.

گفتم: آیا گناه تو از کوهها ی تهامه نیز بزرگتر است؟

گفت: بله ، اگر تمایل داری ماجرا را برایت بگویم.

گفتم : بگو.

گفت : بیا از حرم بیرون برویم. چون از آنجا بیرون شدیم به من گفت: من در لشکر شوم و جزء سپاه عمر ابن سعد بودم . وقتی حسین علیه السلام کشته شد، من یکی از چهل تنی بودم که سر اماح سین علیه السلام را از کوفه برای یزید بردیم. در راه به دیر مسیخیان رسیدیم و در انجا اتراق نمودیم. سر حسین علیه السلام بر روی نیزه بود و عده ای هم مواظب آن بودند. وقتی غذا آماده شد و برای صرف غذا دور هم جمع شدیم ، ناگهان دستی پیدا شد و بر روی دیوار چنین نوشت:

« آیا جماعتی که حسین علیه السلام را کشتند ، امید دارند که در روز قیامت از شفاعت جدش بهره مند شوند؟»

 
جلیلی

برای نمایش فیلم روی تصویر کلیک کنید.

عده ای می گویند نوع دیپلماسی قوی بوده است که 5+1 این پیشنهادات را به ما داده است. اما در واقع زمان دکتر جلیلی هم این پیشنهادات کزایی به ایران داده شد اما تفاوت دیپلماسی « نه سازش ، نه تسلیم» منجر عدم پذیرش درخواستهای غرب شد که الان می بینیم که پذیرش آن وعده های غرب ، چه پیامد بدی را دارد!  5+1 حتی وعده های خودش را قبول نمی کند و زیر آن می زند! و حتی وقیحانه می گوید : « غنی سازی باید به صفر برسد!» همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند :« آمریکا غیرقابل اعتماد است.»
به دنبال فیلمی از مناظرات می گشتم که الحمدلله آن را در آرشیو لب تابم پیدا کردم که نشان می دهد به دکتر جلیلی هم این پیشنهادات داده شده است.

مواضع دکتر جلیلی :نوار گفتگوهای آلماتی پیاده شده و به آقا داده شده و اتفاقا این گزارش شما را گفتند از کجا دارد میگوید این خلاف است. در آلماتی آنها گفتند 20 درصد را بدهیم در ازای 2 تحریمی که بعدا میخواهد حل شود. یعنی دُر در برابر آبنبات.این روش شما خطاست.

(بخشی از توضیحات حاج سعید جلیلی در مناظره سیاسی ۸ کاندیدای انتخابات)


پس از اقدام بی‌سابقه در توهین به خانواده شهدا، آن هم تنها به جرم انتقاد از روند مذاکرات و اخراج همکاران فرزند شهیدشان از انرژی اتمی، و حاضر نشدن در کنفرانس خبری و استقبال از وزیرخارجه به دلیل انتقاد به مذاکرات و انتقاد از اخراج تیم فرزند شهیدشان روشن نه تنها یک حرکت زشت و بی‌سابقه که در تضاد با اعتدال و شعارهای رییس جمهور است. به راستی معنی اعتدال چیست؟

این پدر شهید خطاب به رئیس جمهور افزود: آقای روحانی شما یک نیروی خوب و کار امد را کنار می گذارید مگر دولت شما "دولت اعتدال" نیست؟! ایا اعتدال این است که بیایید نیروهای ارزنده را کنار بگذارید؟

 

فایل صوتی به دستم رسید ، که ایشان دلیل عدم حضور خودشان را بیان کردند.

 


خاطره پدر شهید احمدی روشن از واکنش مصطفی به تعلیق غنی سازی اورانیوم در سال 82:


وقتی از مصطفی می‌پرسیدم که این غنی‌سازی 20 درصد به چه درد می‌خورد وقتی 3.5 درصد جوابگوی کارهاست، پاسخ داد که «ما می‌خواهیم در مقابل استکبار جهانی با دست پر صحبت کنیم، اگر آنها احساس کنند که ما از غنی‌سازی 20 درصد عاجزیم هیچ وقت به حرف‌ ما گوش نخواهند داد.»

پدر شهید احمدی روشن افزود: «وقتی که آقایان قبول کردند که سایت‌های هسته‌ای بسته شود و غنی سازی تعطیل شود، این بچه گویا 10 سال پیر شد و آثار یاس و ناامیدی در چهره‌اش نمایان بود.»

مذاکرات ژنو

جهت نمایش این انیمیشن روی تصویر کلیک کنید.


تعداد کمی از کشورها ادعا می کنند از آنجا که ایران دارای سوخت های فسیلی است انرژی هسته ای نیاز ندارد و با توجه به این ادعا.. آنها ایران را مجبور به تعلیق کل صنعت مانند پزشکی هسته ای ، تحقیق و... کردند.

 Few countries claim since iran processes fossil fuels ,  iran does not need nuclear energy and according to this claim…They forced iran to suspend the whole industry like nuclear medicine , research and …


در قسمت قبل در ارتباط با پیام حضرت زینب سلام الله علیها از کوبیدن سر خود به محمل و جاری شدن خون از آن صحبت کردیم و گفتیم چرا حضرت زینب سلام الله علیها که اسطوره صبر است ، اینگونه رفتار می کند. در این قسمت به یکی از عنایات سر مطهر امام حسین علیه السلام به کاروان اسرا می پردازیم. این قسمت بسیار تکان دهنده است.

 

نویسنده کتاب المعالی السبطین به نقل از کتاب مصباح الحرمین داستانی را نقل می کند که خلاصه آن چنین است: در یکی از شبها که کاروان اسیران به سوی شام در حال حرکت بود، سکینه بهانه پدر را گرفت و شروع به گریه نمود. هر چند ساربان او را سرزنش کرد ، ساکت نشد. آن ملعون به سکینه گفت: « ای دختر خارجی ، ساکت باش.» سکینه گفت: «ای دریغ بر تو ای پدر ! تو را از روی ظلم و جور کشتند و خارجی خواندند.» آن ملعون از این سخن به شدت عصبانی شد و دست سکینه را گرفت و او را بر روی زمین انداخت و سکینه از هوش رفت . وقتی به هوش آمد که کاروان رفته بود. او در تاریکی شب پابرهنه راه می رفت ، گاهی از خداوند مدد می خواست و گاهی پدر و گاهی عمه اش را به کمک می طلبید. او پدرش را صدا می زد و می گفت: « ای پدر ، رفتی و مرا تنها و بی کس رها نمودی. من در این بیابان و در این تاریکی شب، به چه کسی پناه ببرم؟» مدتی دوید و بعد هم بیهوش بر روی زمین افتاد . در این هنگام بود که آن نیزه که سر مطهر امام حسین علیه السلام بر روی آن بود ، از دست نیزه دار جدا و زمین از هم شکافته شد. و آن نیزه تا نصفه در زمین فرو رفت و همچون میخی که محکم به دیوار کوبیده شده باشد ، محکم گشت. نیزه دار هر چند تلاش کرد، نتوانست آن را از زمین بکند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی فرمودند: مراقب باشید لبخند فریبگرانه شما را دچار اشتباه نکند، دچار خطا نکند؛ ریزه‌کارى‌هاى کار دشمن را ببینید. آمریکایی ها از آن طرف لبخند میزنند و اظهار میل به مذاکره میکنند و از این طرف بلافاصله میگویند همه گزینه ها روی میز است، خب چه غلطی ممکن است انجام دهند.

 

متن کامل توافقنامه مذاکرات ژنو را که خواندم . دو خط لغو تحریم بود که جمله اش با تحریم های قابل برگشت و موقتی به اتمام رسید و حدود یک صفحه امتیازاتی بود که ایران داده بود!

درود بر شهدای هسته ای که به خاطر غنی سازی 20% به شهادت رسیدند. حال نیستند که ببینند غنی سازی دوباره به زیر 5% رسیده است.
هر چند که یکبار در زمانی که دکتر روحانی دبیرشورای امنیت ملی بودند این عقب نشینی هسته ای انجام شد اما چیزی عاید کشور نشد.  با اینکه هیچ نگرش مثبتی نسبت به این عقب نشینی ندارم اما امیدوارم وضع کشور بهبود پیدا کند.


مواضع دکتر جلیلی :
نوار گفتگوهای آلماتی پیاده شده و به آقا داده شده و اتفاقا این گزارش شما را گفتند از کجا دارد میگوید این خلاف است. در آلماتی آنها گفتند 20 درصد را بدهیم در ازای 2 تحریمی که بعدا میخواهد حل شود. یعنی دُر در برابر آبنبات.این روش شما خطاست.

(بخشی از توضیحات حاج سعید جلیلی در مناظره سیاسی ۸ کاندیدای انتخابات)
 در قسمت قبل در ارتباط با رسالت بزرگ حضرت زینب کبری سلام الله علیها صحبت کردم و مصائبی که بعد از واقعه ی عاشورا برای اهل بیت امام حسین علیه السلام به وجود آمد. خواندید که حضرت زینب کبری سلام الله علیها پس از ورود به کوفه با دیدن سر مطهر امام حسین علیه السلام سر خود را به چوبه ی محمل کوبیدند به طوری که خون از آن جاری گشت.در این قسمت می خوانیم که چرا حضرت زینب سلام الله علیها با اینکه اسطوره صبر هست اینگونه رفتار می کند؟آیا با این کار پیامی برای اهل کوفه دارد ؟

حضرت زینب سلام الله علیها

قلب زینب سلام الله علیها  از آن همه سختی به تنگ آمده بود او همراه اطفال و زنان زمانی وارد کوفه شد که سر برادر را بر فراز نیزه ها در مقابل دیدگان خود یافت. زینب سلام الله علیها با کوبیدن سر خود بر محمل خواست شدت سختیها و غم و اندوه خود را برای مردم بیان کند. ولی آیا کاری امکان پذیر بود به خصوص آن زمان که این کار را در راه کوفه یا قبل از آن انجام دهد؟ بله چنین روی زمین افتاده است که آن حالت اندوهبارترین و شدیدترین حالتها بود. اما در آن موقعیت ، زینب اصلا چنین کاری نکرد، بلکه برعکس با تمام عزت و توانمندی به طرف جسد برادر رفت و از میان لشکر عبور کرد، حجت خداوند را از روی زمین برداشت و  رو به آسمان کرد و گفت: « خداوندا ! این قربانی را از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم بپذیر!»

این چه صبری است ؟ و چه نیرویی که زینب سلام الله با آن حالت مصیبت زده ، حسین علیه السلام را که خود بار امامت را به دوش می کشید از زمین بر می دارد؟ زینب موقعیتی راکه هیچ انسانی طاقت تحمل آن را ندارد، تحمل نمود اما چه شد که او هنگام ورود به کوفه یکباره شکسته شد؟
حقیقت این است که زینب سلام الله که خود عالمه غیرمعلمه است، با این کار خود خواست این سنت را در میان دوستداران اباعبدالله به یادگار گذارد و شدت و عظمت مصیبت حسینی را به آنان تذکر دهد و به آنان بیاموزد که به حق شایسته است برای این مصیبت عظیم ناله و اظهار حزن و اندوه نمایند.
امکان ندارد زینب سلام الله از فرط بیقراری نتوانسته باشد خود را کنترل نموده و چنین سر بر محمل کوبیده و زخم  و خونین نموده باشد. چگونه چنین امری ممکن است، در حالی که زینب سلام الله علیها آن موقعیت اندوهبار را شاهد بود و هیچ سستی به خود راه ندهد بلکه همچون کوه استواری بود که تندبادها هم نمی توانند آن را به لرزه درآورند. هم چنان که زینب سلام الله علیها دارای عصمت صغری بود و امکان ندارد اختیار خود را از دست داده باشد و در مقابل مردم حرکتی از او سر بزند که شایسته او نباشد ؛ به علاوه اینکه امام زین العابدین علیه السلام هم این کار زینب سلام الله را تایید نمودند.گاهی گفته می شود آنچه زینب سلام الله انجام داده بود برخلاف وصیت امام حسین علیه السلام بود، آنگاه که به خانواده و خواهران خود فرمود: « ای خواهرم ، ای ام کلثوم، تو ای زینب، تو ای فاطمه ، و تو ای رباب ... هنگامی که من کشته شدم ، در مرگ من گریبان چاک نکنید و صورت خود را نخراشید و سخن ناسنجیده نگویید.»

در قسمت قبل در ارتباط با دو معجزه ای که از سر مطهر امام حسین علیه السلام دیده شده است ، صحبت کردم. در این قسمت می خواهم در ارتباط با ورود اسرا به کوفه و سوگنامه ی حضرت زینب سلام اله علیها صحبت کنم. به راستی کـــربلا در کـــربلا مـی مـاند اگـر زینــب نبــود ...

از مسلم حصاص « گچکار» نقل شده است که گفت: ابن زیاد مرا برای مرمت و تعمیر دارالعمارة به کوفه فراخواند. هنگامی که مشغول گچ کاری درها بودم ناگهان صدای نال و فریاد از کوفه برخاست. از خادمی که همراه ما بود پرسیدم : چه شده که کوفه یک صدا فریاد می زند؟ گفت: الان سر یک خارجی را آورده اند که بر یزید خروج نموده است . گفتم این خارجی کیست؟ گفت: حسین ابن علی است.

مسلم می گوید: آن خادم را تنها گذاشتم تا اینکه از انجا خارج شد. آنگاه آنقدر صورتم را با سیلی زدم تا اینکه ترسیدم از ضربت سیلی ها، چشمانم کور شود. دستانم را از گچ پاک کردم و از قسمت پشت قصر خارج شده و در کنار خاکروبه ها ایستادم. همانطور ایستادم و مردم هم منتظر ورود اسرا و سرهای بریده بودند. ناگهان چهل هودج که بر چهل شتر سوار بود ظاهر شد و در ان هودج ها ، خاندان ، زنان و اولاد فاطمه سلام الله علیها بودند. ناگهان علی ابن الحسین علیه السلام را دیدم که بر مرکبی برهنه سوار بود و بر روی رگ های گردن او لخته های خشکیده خون پیداست. آنگاه ام کلثوم از محمل سر بیرون آورد و به مردم گفت : « ای اهل کوفه، ساکت باشید، مردان شما به کشتن ما همت می گمارند و زنانتان به حال ما گریه می کنند . خداوند در روز قیامت میان ما و شما داوری خواهد کرد.»

 



پای دلتنگی ها روی گلویم سنگینی می کند ... دنیا با همه ی وسعتش برایم تنگ شده است... قفس به دنیا شرف دارد! قفس ریایی ندارد اما دنیا دورو است.. دنیا برایم تنگِ تنگ است...
دنیا پایش را روی گلویم فشار می دهد ، گلویم بغض می کند... اما دلتنگی ها فشار را بیشتر می کند ...
چقدر نامروت است، رحم نمی کند ... نمی گذارد نفس بکشم! نمی گذارد این بغض را ببارم ... حرف هایم از جنس نگفتن است! قلمم را بر می دارم .. ذهنم مشوش است و چیز خاصی در یاد ندارد! دستم می نویسد! اما ذهنم نمی داند چرا؟ چه چیزی را ؟ برای چه؟
به دستم نگاه می کردم... دلتنگی هایش را نوشت :
« کــــربلا میـــزان عشق است، هیچ کس را تا به بلـای کربــــلا نیازمــوده اند ، از دنیـــا نخــواهنـد بـرد!»
در حیرت مانده بودم ، دست هایم چه خوب دلتنگی هایم را گریستند، به راستی دلتنگی من کربلا است.
کـــربـلا ... کـــربـلا ... کـــربــلا


♠دست خط از خودم ♠
برگرفته شده از صدای نور